شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا

mamantala

+ دختر جوان? چند روز قبل از عروس? آبله سخت? گرفت و بستر? شد. نامزد و? به ع?ادتش رفت و در م?ان صحبتها?ش از درد چشم خود نال?د. ب?مار? زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به ع?ادت نامزدش م?رفت و از درد چشم م?نال?د. موعد عروس? فرا رس?د. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شد
mamantala
مردم م?گفتند چه خوب عروس ناز?با همان بهتر که شوهرش ناب?نا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دن?ا رفت، مرد عصا?ش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت“ :من کار? جز شرط عشق را به جا ن?اوردم.
ساعت ویکتوریا
mamantala
رتبه 0
0 برگزیده
328 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
mamantala عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top