پيام
+
توي قاب سرد اين آينهها، تصوير آدمکي، شکسته بود. آدمک خسته و غمگين و سياه، روبروي آينه نشسته بود. تو چشاش، ابراي بارون زدهي تلخ و سياه، رو لباش، قصهي دلتنگي تو، قصهي دلتنگي ما، نشسته بود. کي با دشنههاي کين، کي با داس عشق و دين، بريده ريشههاي، اين آدمک رو از زمين؟ واسه اين آدمک شهر گناه، آسمون ، رنگ رهايي رو نداشت. قفس تيره و تاريکه زمين، واسهي آدمکم جايي نداشت....
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد