پيام
+
[تلگرام]
حوالي 60 سالگي ؛ چه خبره؟ !
جمله فرانسوي اي را که يادم نيست از که شنيده بودم و فقط به صرف اينکه فرانسوي بود و قشنگ، با همان زبان فرانسوي بر روي يک بنر دادم که براي تبريک روز تولدشان بنويسيد:
La vie commence a soixante – dix
زندگي از 60 سالگي آغاز ميشود!
اما ته دلم باورم نميشد که اين جمله معني داري باشد. يعني چه؟ مگر ممکن است؟
و بعد فکر کردم که حتما براي دلخوشي است و روحيه دادن و از اين حرف هاي اميدوار کننده.
و تو اين دو سال اين جمله را خيلي تکرار کردم تا نوبت به شصت سالگي خودم رسيد و باز دوباره اين سوال، چطور ميشود که زندگي از شصت سالگي شروع شود؟
اگر باور داشته باشيم که زندگي يعني آزادي و يا به تعبير ديگر آزادي يعني زندگي، ميبينم که سرآغاز واقعي اين آزادي ميتواند در 60سالگي باشد.
آزادي از بند خود باور نداشتن ، پايان امر و نهي و آغاز مهرباني با خود، قبول شخصيتي که هستي و رهايي از تلاش براي تغيير آن! اين اولين احساس آزادي است. آرامش و پذيرش آن چه که هستي و نه سرزنش و نه به رخ کشيدن خطاهايي که مرتکب شدي.
دوم آزادي از اجبار به کارکردن مگر براي سرگرمي و لذت بردن؛ آزادي از اجبار به خوردن مگر در حد زيستن و سلامت ماندن و آزاد شدن از تمايلات بيش از حد به جنس مخالف مگر براي استغناي روح و روان.
اين آزادي ها آدم را به دنياي جديدي سوق ميدهد که ميتواند سرآغاز زندگي باشد. آن هايي که قبل از 60 سالگي دار فاني وداع ميکنند هيچوقت لذت اين آزادي را نميچشند و ما هم اگرچه ميدانيم براي هميشه زنده نخواهيم ماند، اما ميتوانيم خنده هاي جواني مان را در چين هاي پيشاني مان ببينيم.
اين آزادي که تا هروقت بخواهي بيدار بماني و تا هروقت بخواهي بخوابي و با هر دوستي اوقاتت را بگذراني و هر برنامه اي را تماشا کني و به آهنگ هاي مورد علاقه دوره جوانيت کرارا گوش دهي، به دور و نزديک سفر کني، کنار ساحل تا مدت ها قدم بزني و با صداي امواج نجوا کني و خاطرات عاشقانه جوانيت را در طنين اين صداها زنده کني.
هيچکس نميتواند اينها را از تو بگيرد، تو زندگي نويني را آغاز کرده اي. تو اين آزادي را با عبور از مرز 60 سالگي ات بدست اورده اي؛ تو واقعا آزادي.
تو ديگر بخاطر از دست دادن يک موقعيت کاري و يا مالي پريشان نميشوي، تو ديگر گرفتار آينه نيستي،
تو به داشتن و يا نداشتن مو و طاسي سرت اهميت نميدهي و حتي به آن به عنوان يک موهبت نگاه ميکني؛ ميپذيري که شانه ملال است و سشوار فقط باعث اتلاف انرژي!
تو در 60 سالگي ميفهمي که پايه زندگي محبت است و نه ثروت، دوست داشتن است و نه حسد و ميپذيري که زيبايي در سادگي است و نه تجمل گرايي...
آنچه که جمع کرده اي چندان به کارت نمي آيد و بخشش آنهاست که زندگي ات را سرشار از طراوت ميکند. تو به اين زندگي خوش آمدي!
تو در 60 سالگي از قيد تمام درگيريهايي که زندگي را به کام خود ميکشد آزاد ميشوي، وقت آن است که اين زندگي را شروع کني...
پ.ن: سوال ؟!
حالا اگر کسي کمتر از سن چهل سالگي همه اين حس و حالات رو داشته باشه، يعني دچار پيري زود رس شده؟!!
يا
زندگي واقعي رو بيست سال زودتر از بقيه شروع کرده ...؟
@goodfamilyy
عارفانه هاي يک دوست
96/6/13