پيام
+
مرگ ، شايد
*يکي از همين روزها*
مرا به يک پياده رويِ دو نفره
دعوت کند ؛
در اين ميان
نگران شعرهايي هستم
که شب ها
زير بالش گريه کردم و
*تو هرگز*
*آنها را نخواهي خواند...*
..
.
غزل صداقت
101/8/4
نگارستان خيال
@};-
اقليم رهايي
سلام اسم اينا رو ميدونيد؟ همين آدم مقوايي ها
نگارستان خيال
سلام بله... آدمک آمازون
سايه سادات ツ
@};- زيبا .........
نگارستان خيال
@};- ممنونم
عقيل صالح
واقعاً
نگارستان خيال
@};-
.:آيينه:.
ديگر نگران نيستم.... در عوض نگران ساعاتي هستم که در اين حسرت گذراندم و بابت آنها به سختي بازخواست مي شوم.. مي داني رفيق..! دنيا خيلي کوتاه ست.. و تمام اتفاق ها سر جايش مي افتد.. هميشه همين طور بوده.. "هميشه اونجوري که ما ميخوايم اتفاق نمي افته..."
نگارستان خيال
{a h=yasobahar}.:آيينه:.{/a} @};-