پيام
+
[تلگرام]
چرا انسان از زلزله ميترسد؟
«انسان، فقير است. نميتوانيم فقير نباشيم. فقير بودن چيز خيلي خوبي براي ماست. «يا ايها الناس أنتم الفقراء إلي الله».
ولي اگر اين فقر را به جايي تکيه دادي، به زمين، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشيد، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و... [تکيه دادي،] به همين اندازه مشرک ميشوي. در اين حالت وقتي زمين زير پايت سفت است، آرام هستي و وقتي زلزله شد، ميترسي. طبيعي است آدمي که به سفتيِ زمين، آرام است، وقتي زمين متزلزل شد، ميترسد. چرا نترسد؟ ولي کسي که اتکائش به سکونت زمين نيست و ميداند اوست که دارد زمين را آرام نگه ميدارد، چنين کسي وقتي زمين هم ميلرزد، نميترسد. ميگويد: مگر تو قبلاً من را نگه ميداشتي که حالا داري تکانم ميدهي؟ کسي که در وسط طلوع خورشيد بداند که خورشيد هيچکاره است _ يعني اين خورشيد را هر کاري کني، دو سه ساعت ديگر غروب ميکند، و اگر کارهاي بود، خودش را نگه ميداشت - [ چنين کسي ميپرسد] اين خورشيد که خودش را نميتواند نگه دارد، ميتواند من را نگه دارد؟!
کسي که اتکائش به آب نيست، همه آبهاي زمين هم خشک بشوند، طوري نميشود و اتفاقي نميافتد؛ [ميپرسد] مگر تا به حال شما ما را سيراب ميکرديد، که حالا شما نباشيد ما تشنه بمانيم؟!
معني اطمينان نفس اين است: «ِأَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». يعني اگر کسي به مقامي رسيد که خداي متعال به او توجه پيدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، اين شخص به مرحله آرامش ميرسد. قبلش که آرامشي نيست. آدمي که روي موج، خانه ميسازد، اين، آرام نيست. خب، موج است ديگر. موج زير پاي انسان ميلغزد.»
استادسيدمحمّدمهدي ميرباقري، //
@ostadmirbaqeri