پيام
+
من ترک عشق شاهد و ساغر نميکنم صدبار توبه کردم و ديگر نميکنم
باغ بهشت و سايه طوبي? و قصر و حور با خاکِ کوي دوست برابر نميکنم
تلقين و درس اهل نظر يک اشارت است گفتم کنايتي و مکرّر نميکنم
هرگز نميشود ز سرّ خود خبر مرا تا در ميان ميکده سَر بر نميکنم
ناصح به طنز گفت: «حرام است؛ مِي مخور!» گفتم: «بهچَشم؛ گوش به هر خر نميكنم!»
شيخم به طعن گفت که «رو ترک عشق کن» «محتاج جنگ نيست؛ برادر،
2-از هر دري سخني
92/6/25
امير همون پسر خوبه
*نميکنم*
2-از هر دري سخني
نکن!
2-از هر دري سخني
ن ن؛نکن!