پيامهاي ارسالي
+
[پيامک]
زبان حال حضرت زينب:
اگرچه بودغربت ياور من/
ولي دارد تماشا باور من/
چهل منزل اسارت طي شد اما/
دمي چادر نيفتاد از سر من
+
[پيامک]
دندانها! بي خود گوشه لبها را نگزيد. اينجا نهي از منکر بي فايده است. آنها همانطور ميرقصند و مي آيند پايين. آخه چشمهام عاشق تماشاي رقص اشکهاند. شما هم به جاي لب گزيدن... صفا کنيد.
+
[پيامک]
امان از اين دل درگير درمانده/ از اين صنوبر خالي، يه آه افسرده/ از اين علامت سرخ و عجيب يک سوال/ که توي سينه نشسته خموش و شرمنده
#حسين عاشوري#
92/6/13
+
[پيامک]
يک سر ريسه رو به ميله پلکها ببندين. سر ديگشو به گوشه لبها. چشمها! با شمام! زود! زود! زود باشين! وقتي عزيز بهتر از جونم رسيد ميخوام گونه چراغوني شده باشه ها. بجمبيد!
#حسين عاشوري#
92/6/13
+
[پيامک]
مي خواهم چشمها را دربياورم و بدهم به باد ببرد. چشمهاي بي اشک به چه درد مي خورد؟! همان حدقه هاي خالي بهترند. بيشتر به سيرتم مي آيند!
+
[پيامک]
روياي بودنش در ذهن من شکست/ درياي رفتنش در ذهن من نشست/ از سيل اشکها گونه ها خراب شد/ هر چه صدا زدم نرو، رفت که رفت