شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا

mahdi-M.N

+ سره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدي مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودي،نميخواستم گرسنه بموني.پسر گفت اي كاش نميومدي تا باعث خجالت و شرمندگي من نشي... هميشه از چهره مادرش با يک چشم خجالت ميکشيد.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پيدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد . مادر گفت بيا تا عروس و نوه هامو ببينم.
mahdi-M.N
اما پسر ميترسيد که زنش و بچش از ديدن پيرزن يه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده ..... وقتي رسيد مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود : پسره عزيزم وقتي 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادي،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زيبايي بودم
mahdi-M.N
و بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتي زندگي كني پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهاي پسر جمع شد.. ولي چه دير...
mahdi-M.N
مرسي sorbi girl]
mahdi-M.N
خيلي قديمي که نبود
mahdi-M.N
sorbi girl ادرس لينک
mahdi-M.N
مرسي امير
mahdi-M.N
ادرس لينک نداشت !!!!! اخه دختر مجبوري !
mahdi-M.N
سلام دورگه
mahdi-M.N
مرسي شما خوبين؟
چراغ جادو
mahdi-M.N
رتبه 0
0 برگزیده
399 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
mahdi-M.N عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top