پيام
+
يک روز خزان پاييز پرستويي در حال مهاجرت ديدم به او گفتم چو به ديار يارم مي روي به او بگو دوستش دارم و منتظرش ميمونم ، بهار سال بعد پرستويي نفس زنان آمد و گفت دوستش بدار اما منتظرش نمان.
رزي 12
90/8/16
رزي 12
پس از مرگم بيا اي نوبهارم ، بيا با جمع خوبان بر مزارم ، کمر خم کن ببوس سنگ مزارم ، که من در زير خاک چشم انتظارم.
رزي 12
:))