+با خاطري خسته دل به تو بسته ، دست از غير تو شسته و در انتظار نظري از تو نشسته ام ، اعمالم چنين است که ميداني و احوالم چنين است که ميبيني ، نه پاي گريز دارم و نه زبان ستيز ، مشتي خاک را چه شايد و از او چه برايد و با او چه بايد ؟ خسته ام الهي دستم بگير