***دلم براي خدا تنگ شده***
چرا فکر کردي که تنهايي؟!!!... خدا در تمام بغض هاي تو, حتي از اشک هم به تو نزديکتر بود...
پيامهاي اتاق
+
کساني که خداوند را در همه ي احوال ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ياد مي کنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند.
آل عمران/191
مي گذره ...
90/5/4
نيلوفر
خدايا ! هر وقت که مي خواستم نماز بخوانم فکر مي کردم اين يه جور ملاقات رسمي بين ماست . براي اينکه قاعده و رسم و رسوم دارد .
بايد خيلي سنگين و رنگين و تميز بياستم و حرف هايم را با دقت و توي جمله هاي مشخص بگم .
هميشه فکر مي کردم با خدا بودن وقت خاصي دارد ...شکل خاصي دارد وگرنه هر جايي و هر جوري با تو حرف زدن و به يادت افتادن بي ادبي است .
نيلوفر
اما اين آيه يک آيه ي فوق العاده است . از اين به بعد ديگر خجالت نمي کشم و با تو صحبت مي کنم . يا دستم را زير چانه ام بزنم و لم بدهم و به تو فکر کنم .
حالا خيالم خيلي راحت است .اين يعني همه جوره با تو بودن...يعني هميشه با تو بودن ...
خدايا ! ممنون که اينقدر با ما راه مي آيي