پيام
+
بگذار امشب اشک بريزم براي تنگي و تاريکي قبرم
اشک بريزم براي لحظه جان دادنم ...
براي لحظه اي که ديگر هيچ چيز فرقے نمي کند
فَمالے ـلا اَبْـكـے؟
نگارستان خيال
94/4/15
کوچه بنے هاشم
اَبْكي لِخُروُجِ نَفْسي ... اَبْكي لِظُلْمَةِ قَبْري .... اَبْكي لِضيقِ لَحَدي ... اَبْكي لِسُؤالِ مُنْكَر وَنَكير اِياي ..... اَبْكي لِخُروُجي مِنْ قَبْري عُرْياناً ذَليلاً حامِلاً ثِقْلي ... ابوحمزه ثمالي
شمس الظلام
امان از وحشت قبر:'( :'(
*ابرار*
:(