پيامهاي اتاق
+
و حوا به آدم گفت : آيا دوستم داري ؟ و آدم پاسخ داد : مگه خبر مرگم چاره ديگه اي هم دارم !!
و اينگونه بود که عشق آغاز شد !
علي اخباري قمي
90/6/23
+
وصيت غضنفر
پس از مرگم، مزارم را با آب و صابون بشوييد تا هر كس از مزارم رد شد،
بخوره زمين بخندم، روحم شاد شه.
+
اولي: شنيدي مي گويند به مغز يه نفر گلوله شليک کردند ولي اون دو ساعت بعد مرده …دومي :چه طوري ؟چون گلوله دو ساعت دنبال مغز يارو مي گشته .
+
اولي: با عمويت کجا ميروي؟ دومي: او را ميبرم فروشگاه محلهمان؛ چون آن جا نوشته: «خريد براي عموم آزاد است!»
+
يه بنده خدايي :
آقا اين همسايه مون ساعت 2 نصفه شب هي با مشت ميکوبيد به ديوار خونمون!
دوستش:عجب آدم هاي مردم آزاري پيدا ميشن.حتماً نذاشتن بخوابي؟
همون بنده خدا ميگه:نه,خوشبختانه خواب نبودم,داشتم شيپور تمرين مي کردم
+
توجاده پليس جلو يه ماشينو ميگيره و ميگه چون از صبح اولين کسي هستي که کمربند ايمني بستي برندهي 100 هزار تومن شدي حالا ميشه بدونم ميخاي باهاش چي کار کني؟ مرد ميگه:ميرم گواهينامه ميگيرم زنش سريع ميگه :جناب سروان اين وقتي اکس ميزنه پرت و پلا زياد ميگه بچشوون از اوون پشت ميگه بابا نگفتم با ماشين دزدي قاچاق نکنيم؟ يه صدا از صندوق عقب مياد :از مرز رد شديم يا نه؟
+
يارو داروخونه داشته، يک روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسک کش جديد رسيد! خلاصه بعد يک مدت يک بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسککش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسک سر گرفته. يارو ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يک قطره چکون، بعد کشيک ميکشيد تا سو! 7;کها رو بگيريد.
*آشان*
89/10/23
+
يارو ميخواست سوار هواپيما بشه ، بهش ميگن: بليطت کو؟
طرف هم جيب و ساک و همه جا را ميگرده بليطش را پيدا نميکنه ، يکهو سرش ميکنه تو هواپيما ميگه: کسي بليط اضافه نداره من بعدا پولش را بهش بدم؟
+
يه اقايي با صداي بلند ميگه اصغر اقا بچه ات مرد, ساده لوح از پنج طبقه خودشو پرت ميکنه پايين, به طبقه چهارم که ميرسه به خودش ميگه اصلا من بچه ندارم که, به طبقه سوم که ميرسه ميگه من زن ندارم که, به طبقه دوم که ميرسه ميگه بخدا من اصغر آقا نيستم
+
معلمه سر کلاس ميگه هرکس خنگه از جاش بلند بشه
:يه شاگرده بلند ميشه ميگه
آقا بخدا ما خنگ نيستيم فقط خواستيم شما تنها نباشيد