پيام
+
ساکتم.چيزي ندارم بگويم.گويي دلم باچشمانم قرارگذاشته که سوزآتش معاصيم رابا باران پشيماني خاموش کند.شب،تاريک و ساکت و زيبا و من تنها...
خدايم،صدايم را مي شنوي؟باخته ام؛کمردلم شکسته است؛زانوهايش خم شده؛مصيبت گناهم بدجورداغدارش کرده؛اينک باتو هستم
آي خدا...مي خواهم برايش بخوانم*انا لله و انا اليه راجعون*اما صحيفه ي نورت دستش را برشانه ام نهاده و داد مي زند:
غزل صداقت
92/7/30
irit
*قل يعبادي
الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفرالذنوب جميعا انه,هوالغفورالرحيم*(بگو:اي بندگان من که با شرک يا ارتکاب گناهان ديگر بر خويشتن ستم کرده ايد مبادا از رحمت خدا نااميد شويد چرا که خدا همه ي گناهان حتي شرک را در صورتي
که توبه کنيد مي آمرزد همانا اوست که بسيار آمرزنده و مهربان است/زمر آيه 53)
کوثر...
سلام جناب ايريت.شما که جمعه ها جمکرانتون ترک نميشه!بريد اونجا و کمر دل شکستتون رو جا بندازين!