پيام
+
در انتظار باران نشستم . ناگهان نسيم آمد و گفت:منتظر نباش ، با اين کارت خودت را نابود مي کني . گفتم:من به انتظار باران مي نشينم تاکه بيايد.مدتي بعد باد آمد گفت:منتظر نباش ، با اين کارت خودت رانابود مي کني . گفتم:من به انتظار باران مي نشينم تا که بيايد.نشستم و صبر کردم....صبر کردم....وصبر خواهم کرد تازماني که بيايد زيرا من هيچ وقت به کسي خيانت نمي کنم و مي مانم حتي تا پاي مرگم تا بيايد ومرا نجات دهد
دختر و پسراي ايروني
92/3/14
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد