پيام
+
کاملا واقعي. چند روزه که خونه بابا اينا چتر شديمو ديگه نميريم خونه خودمون، ديشب مسواک کردمو خوابيدم، صبح پاشدم مسواک بزنم که مسواک بزنم ديدم مسواکم خيس و بينش خمير دندونه، شاکي شدم گفتم کي از مسواک من استفاده کرده بابام گفت هيچکي من رو شويي رو آب گرفتم خيس شده، گفتم با خميردندون؟ هيچي ديگه مسواک نزدم. الان برام مسواک خريده ميگه بيا اينم مسواکت، ميگم دستت درد نکنه ولي مسواک خودم خيلي خوب بود. بابام
عليرضااحساني نيا
93/3/7
پاکزاد
بابام ميگه آره اون خيلي خوب بود. گفتم باباااا چند بار مگه مسواک منو زدي که فهميدي خوب بوده؟!؟؟؟؟
پاکزاد
و من الان حالت تهوع دارم. بابام ميگه مگه چيه ؟ باباتم ديگه حالا مسواکتم زده باشم، چقد تو وسواسي.:(
پاکزاد
باباس ديگه.
كوثرانه
راس ميگه ديگه باحال بود:)) ولي اگه من بودم فقط جيغ ميکشيدم:D
پاکزاد
نميتونم بيشتر اعتراض کنم بگفته ي داداشم؛ خونشونه ديگه صاحب اختيار بوده
كوثرانه
نه خوب بود حداقل برات مسواک خريدن ولي اصن يه وضعيه:)
پاکزاد
واقعا.:)
پاکزاد
@};-
ذره بين زنده
:)
پاکزاد
ديدي متن گذاشتم بالاخره. خخخخخخ
ذره بين زنده
خوبه :)
پاکزاد
ممنون. پس لايکت کوووووووو؟ هان؟ ميخواي ديگه اسبتو نبيني ؟ آره؟
ذره بين زنده
لايک لايک :)
پاکزاد
باريک باريک:)
پاکزاد
@};-