پيام
+
تو بيمارستان که بوديم يه جانباز رو آوردن, موجي بود . 20 سال با اين درد زندگي کرده بود
بستري که شد همسرش نشست کنارش و شروع کرد به گريه کردن
پرستار پرسيد چي شده ؟
با صورتي کبود و تني رنجور پرسيد :
نميشه خودم تو خونه مراقبش باشم ؟
پرستار گفت : باز حالش بد بشه کتکت بزنه چيکار ميکني ؟
در حاليکه چشمش به همسرش بود جواب داد :
خوب منو بزنه بهتر از اينه که خودشو بزنه
شوهرمه . عشقمه . دوسش دارم...
غزل صداقت
94/2/15
حوالي نور
و باز گريه کرد
از پنجره به بيرون نگاه کردم
آسمون هم تاب شنيدن نداشت
شروع کرد به باريدن….
حوالي نور
فرآوري و تنظيم مطلب : سايت رهبران شيعه ، بچه هاي جنگ http://www.shia-leaders.com
رزگل
:'(
DARYAEI
:(
نداي دريا
شهداي زنده .................
قافيه باران
:(
نور الزهراء
سلام. خانم کم پيدايي؟
قافيه باران
سلام...من خانم نورالزهرا؟؟
حوالي نور
نه با من بودن:)...چه کنيم نورالزهرا خيلي وقت نميشه سر بزنم
نور الزهراء
با حوالي نور بودم .خانم قافيه باران شما هم کم پيدا بوديد الان کمي بيشتر مياين.
حرف امروز من
:(
*خاطره*
اشکـــ ....:'(
*خاطره*
خوش به سعادتشون .. دنيا چه ارزش داره .. ارزش اين دنيا به اين فداکاري هاست ............
رزگل
چه صبري....