شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
+ تو بيمارستان که بوديم يه جانباز رو آوردن, موجي بود . 20 سال با اين درد زندگي کرده بود بستري که شد همسرش نشست کنارش و شروع کرد به گريه کردن پرستار پرسيد چي شده ؟ با صورتي کبود و تني رنجور پرسيد : نميشه خودم تو خونه مراقبش باشم ؟ پرستار گفت : باز حالش بد بشه کتکت بزنه چيکار ميکني ؟ در حاليکه چشمش به همسرش بود جواب داد : خوب منو بزنه بهتر از اينه که خودشو بزنه شوهرمه . عشقمه . دوسش دارم...
و باز گريه کرد از پنجره به بيرون نگاه کردم آسمون هم تاب شنيدن نداشت شروع کرد به باريدن….
فرآوري و تنظيم مطلب : سايت رهبران شيعه ، بچه هاي جنگ http://www.shia-leaders.com
رزگل
:'(
DARYAEI
:(
شهداي زنده .................
سلام. خانم کم پيدايي؟
سلام...من خانم نورالزهرا؟؟
نه با من بودن:)...چه کنيم نورالزهرا خيلي وقت نميشه سر بزنم
با حوالي نور بودم .خانم قافيه باران شما هم کم پيدا بوديد الان کمي بيشتر مياين.
*خاطره*
اشکـــ ....:'(
*خاطره*
خوش به سعادتشون .. دنيا چه ارزش داره .. ارزش اين دنيا به اين فداکاري هاست ............
رزگل
چه صبري....
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top