پيامهاي اتاق
+
حس تنهايي وقتي سراغم مي آيد که تو هستي و نيستي! ... وقتي نيستي جاي هر دويمان نفس مي کشم ... آنقدر که اکسيژن هوا به نشانه اعتراض با دود اگزوز ماشين ها ادغام مي شود و مهمان ريه ام مي شود!وقتي هستي هم گويي نيستي ... هستي اما نگاهت مهمان نگاه من نيست ... آزارم هم که ميدهي شيرين است ... به اين عذاب عادت کرده ام .... عذابم بده تا تنهايي را راحت درد کشم !
کلبه تنهايي*مريم*
90/12/24
پروانگي
خانم اجازه! ببخشيد دير شد :))
حنا خانوم ♥
عب نداره ولي بار آخرت باشه!:ديي 20 بود اما مخاطبش خودت بودي آيا؟!
پروانگي
ممنونم ... مخاطبش نه!
حنا خانوم ♥
موضوع انشا گفتگوي من با من بودا!:دي(آيکن گير دادن)
پروانگي
دهههههع نخير!! ايکون من وارد اين بازي خطرناک نمي شوم