شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
هوالمحبوب......هر هفته موضوع انشا مشخص ميشه و دوستان زحمت نوشتن رو ميکشن...التماس دعا... .

پيام‌هاي اتاق

تسبیح دیجیتال

پروانگي

+ رفتن را آن هنگام درک کردم که تو بي توجه به من ( بانوي قصه هايي که تو از ان دم مي زدي) رفتي و اين بانو آرام شکست ... بانو قصه هاي تو ديگر بانوي هيچ قصه اي نشد .. که اين بانو خود قصه ها دارد ... رفتي و با رفتنت تمام قصه هاي مادر بزرگ را به سخره گرفتي .. تو تنها دل من را نشکستي .. مادربزرگ را هم دل شکسته کردي .. ديگر از آن روز برايم قصه اي نگفت ... رفتي و با رفتنت من نيز از خود کوچ کردم ...
پروانگي
نمي دانم به کجا .. اما رفتم ... اين بانو ديگر رمق ندارد بانوي قصه اي جديدي از زبان مادر بزرگ باشد .. بگذار دختران ديگري اين ترفيع را بگيرند ... من نيز بايد بروم .. تو رفتي .. من نيز بايد کوچ کنم از اين قصه .. که کلاغش هيچوقت به خانه نرسيد ... پروانگي :)
20...يه تيكه هاييش مثه انشاي منه:)
پروانگي
ممنونم :) کو انشاي تو رو نديدم ؟
رو كاغذه:)
پروانگي
:)) تله پاتي بوده
اوهوم:))
پروانگي
:)
mp3 player شوکر
گروه .::.انشـــــــــــــــــا.::.
vertical_align_top