شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
بهترين خاطرات... بهترين دوستيها... بهترين شاديها... بهترين اشکها... چه روزهايي بود روزهاي مدرسه... از خاطره هاي زيباي مدرسه براي هم بگوييم...

پيام‌هاي اتاق

درب کنسرو بازکن برقی
+ ديني – ديني – ورزش – ورزش … جواب کوبنده در قبال سوال مامان بابا که بچه تو واسه فردا درس نداري ؟ :))
مهديه...
:)من هيچ موقع مامانم اينا نميگفتن درس بخون تازه ميگفتن بسه ديگه بيا يه کم استراحت کن:))
پروانگي
پس بچه خوبي بوديد :))
:)داداش من برعکس تو وقتي ديني داشت هميشه سردرد بود چون معلمشون خيلي سختگير بود:)ديگه هروقت سردرد ميشد بهش ميگفتيم ديني بخون خوب ميشي:)
پروانگي
:)) اما زندگ ديني براي من يک جور تفريح بود چون معلمم خيلي خوب بود و کلي کيف مي داد :)
پرورشي - قرآن - هنر - ورزش! :))
پروانگي
:))
ص . حيدري
ما سه زنگه بوديم ، ابتدايي رو يادم نيست ولي دوم دبيرستان يکشنبه هامون خيلي بيکار بوديم: شيمي ، پرورشي، ورزش، و جالب اينجا بود که چون رشتمون رياضي بود ، معلم پرورشي نداشتيم:))
پروانگي
پس خوش به حالتون بوده :))
ص . حيدري
نظرم اصلاح شد، جاي ديني ورزش داشتيم:))
منم هيچ وقت بخون نخون بالا سرم نبود!
پروانگي
:))
درب کنسرو بازکن برقی
گروه خاطرات مدرسه
vertical_align_top