پيامهاي اتاق
+
سلام من مهسا 9ساله هستم اينم خاطره من، يک روز صبح بعد از زنگ تفريح اول به صف ايستاده بوديم تا اجازه رفتن به کلاس را به مه بدهند . ديدم کسي نيامد که ما را به کلاس بفرستد .باهم صحبت مي کرديم مي گفتيم و مي خنديديم .من هم به دوستم گفتم :بيا برويم لب سکو مي خواهم يک کاري بکنم.اوهم آمد.من يک پايم را روي سکو و پاي ديگرم را روي زمين گذاشتم و پشت سرهم پاهايم را جا به جا مي کردم .يک دفعه سرم را برگرداندم
2-رز سفيد
99/5/23
2-رز سفيد
ديدم واييييييييييييي کل کلاسمان دارند همي کار را انجام مي دهند و کلا صف به هم خورده:)