پيامهاي ارسالي
+
روزگاري بود ميوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگي اش آلوده ، سايه هاي ترس شانه هاي بردگان را مي لرزاند . تازيانه ستم ، عاطفه را از چهره ها مي سترد . تاريکي ، در اعماق تن انسان زوزه مي کشيد و دخترکان بي گناه ، در خاک سرد زنده به گور مي شدند . و در اين هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ايستاد و زمين در زير پاهاي او استوار گرديد . بعثت رسول اکرم مبارک باد
هادي قمي
91/4/3
+
خدا خالق عشقه / محمد گل عشقه / علي مظهر عشقه / زهرا وجود عشقه/
حسن نماد عشقه / حسين سالار عشقه / عباس ساقي عشقه/
زينب شاهدعشقه / سجاد راوي عشقه / باقر کلام عشقه/
صادق احياي عشقه / کاظم صابرعشقه / رضا ضامن عشقه/
تقي جمال عشقه / نقي پاکي عشقه / حسن بقاي عشقه/
مهدي قيام عشقه
اينم دعاي عشقه: اللهم عجل لوليک الفرج
||عليرضا خان||
91/3/28
+
مرگ من بود دمي كز تو جدايم كردند درهمان گوشه گودال فدايم كردند /دوستانم كه نبودندبگريند به من دشمنانم همگي گريه برايم كردند/من كه خود راهنماي همه عالم بودم سرخونين تورا راهنمايم كردند/هركجا خواستم ازپاي درافتم ديدم كودكان دست گوشودندودعايم كردند/خجلم ازتو كه گم گشته امانتهايت برسرخاردويدندوصدايم كردند.شب اربعين است ازهمه دوستان التماس دعادارم.
هادي قمي
91/3/28
+
بعضي ازفوائد بين الطلوعين:1-اين ساعت ازساعتهاي بهشتي است.2-دراين ساعت روزي مردم تقسيم مي شود.3-دربهاي آسمان باز مي شود.4-دعاءمستجاب مي شود
هادي قمي
91/3/28
حوائج بزرگ برآورده مي شودو...بنابراين برادران وخواهران باايمان كوشش نموده كه در اين ساعت بيدارباشندوبه ياد خداوندمتعال بوده وبراي ظهور حضرت صاحب الامر ارواحنافداه دعاء نماييد
تاانشاءالله تعالي مشمول دعاي آن بزرگوار شده ودردنياوآخرت سعادتمند شوند-البته براي اشخاص مريض اگرنماز خودرابخوانندوبخوابنداشكالي نداردوالسلام علي من اتبع الهدي
+
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ اهْدِني فيهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لي فيهِ الحَوائِجَ والآمالِ
يا من لا يَحْتاجُ الى التّفْسير والسؤالِ يا عالِماً بما في صُدورِ العالَمين
صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرين.
هادي قمي
91/3/28
+
روزگاري شهرما ويران نبود! دين فروشي اينقدر ارزان نبود! نغمه مطرب دواي جان نبود! هيچ صوتي بهتر از قران نبود! دختران را بي حجابي ننگ بود! رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود! مرجعيت مظهر تکريم بود! حکم اورا عالمي تسليم بود!
هادي قمي
91/3/28
+
زن و شوهري بيش از 60 سال با يکديگر زندگي مشترک داشتند. آنها همه چيز را به طور مساوي بين خود تقسيم کرده بودند. درمورد همه چيز با هم صحبت مي کردند و هيچ چيز را از يکديگر پنهان نمي کردند مگر يک چيز : يک جعبه کفش در بالاي کمد پيرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و درمورد آن هم چيزي نپرسد.
هادي قمي
91/3/28
در همه اين سالها پيرمرد آن را ناديده گرفته بود اما بالاخره يک روز پيرزن به بستر بيماري افتاد و پزشکان از وي قطع اميد کردند. درحالي که با يکديگر امور باقي را رفع و رجوع مي کردند پيرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد.
پيرزن تصديق کرد که وقت آن رسيده که همه چيز را در مورد جعبه به شوهرش بگويد. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتي پيرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتني و مقداري پول به مبلغ 95 هزار دلار پيدا کرد پيرمرد در اين باره از همسرش سوال نمود.
پيرمرد به شدت تحت تاثير قرار گرفت و سعي کرد اشک هايش سرازير نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگي مشترکشان از دست او رنجيده بود از اين بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد و گفت اين همه پول چطور؟ پس اينها از کجا آمده؟
+
روزي ملا زير درخت گردو خوابيده بود که ناگهان گردويي به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردي از انجا مي گذشت وقتي ماجرا را شنيد گفت:اينکه ديگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمي داني اگر به جاي درخت گردو زير درخت خربزه خوابيده بودم نميدانم عاقبتم چه بود؟
هادي قمي
91/3/28