پيام
+
*کاش يک شب شمع بودم در شب تار بقيع
تا سحر ميسوختم چون قلب زوار بقيع
کاش ميشد مخفي از وهابيان سنگدل
مينهادم نيمه شب صورت به ديوار بقيع*
:'( :'( :'( :'(
سعيد عبدلي
94/4/9
*گلبرگ*
قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت،
اي مدينه از چه ويران گشت آثار بقيع//
نيست حق گريهاش بر چار قبر بيچراغ،
زائري کز راه دور آيد به ديدار بقيع//ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان،
صورت مهدي شده شمع شب تار بقيع// آب، خون و دانه اشک و نالهاش سوز جگر،
هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقيع // گر زنان را نيست ره در اين گلستان، غم مخور
شب که خلوت ميشود زهراست، زوار بقيع
*گلبرگ*
اينکه آثارش بوَد باقي ميان دشمنان
دست حق بودهست از اول نگهدار بقيع //گر به دقت بنگري بر اين امامان غريب
ميچکد پيوسته اشک از چشم خونبار بقيع //بس که آغوشش پر است از لالههاي فاطمه
*بوي جنت خيزد از دامان گلزار بقيع
*گلبرگ*
استاد غلامرضا سازگار
*گلبرگ*
*سالروز تخريب قبور ائمه بقيع تسليتـ * :(
*گلبرگ*
..