پيامهاي ارسالي
+
در ذهن اگر نيافرينمت ميميرم ، از شاخه اي اگر نچينمت ميميرم ،
اي عادت چشمان بي حوصله ام ، يک روز اگر نبينمت ميميرم .
+
پرسيد به خاطر کي زنده هستي ؟ با اينکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هيچکس ، پرسيد پس به خاطر چي زنده هستي ؟ با اينکه دلم داد ميزد به خاطر دل تو ، با يه بغض غمگين گفتم به خاطر هيچکس ، ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي ؟ درحالي که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت : به خاطر کسي که به خاطر هيچ زنده است .
*سحربانو*
90/1/3