پيامهاي ارسالي
همابانو
94/3/18
سعيد عبدلي
نقل مىكنند:
ابليس به نظر عبداللّه بن حنظله آمد و گفت: مىخواهم چيزى به تو بياموزم! عبداللّه گفت: هيچ حاجتى به آموختن از تو ندارم. گفت: عبداللّه! دقت كن اگر مطلبم خير بود قبول كن ورنه مرا از خود بران. اى پسر حنظله! از غيرخدا تقاضا و تمنّا نداشته باش و به هنگام خشم مواظب باش كه به كجا كشيده مىشوى !
كودكانه هاي من
@};-
همابانو
http://banoyedashteroya.parsiblog.com/Feeds/9334533/
+
شهيد گمنام
يه روز تو شهر ما شهيد اوردن
مردم اونا رو روي دست مي بردن
عکسي نبود از شهيدا باها شون
نه اسمي از اونا رو تابوتا شون
باباي من ميون گريه خنديد
وقتي که استقبال مردمو ديد
گفت :کسي نگه اينا غريبن
اين شهدا بوي خميني مي دن
بچه هاي همين زمين و خاکن
ابروي ايران خوب و پاکن
با احترام مردم اونا رو بردن
استخو نا شونو به خاک سپردن
رو قبرشون به جاي عکس و يک نام
فقط نوشته بود شهيد گمنام
فاطمه غلامي
همابانو
94/3/17
+
چقدر دلم مي خواست الان اينجا بودم..http://cdn.javanha.com/javani1/uploads/Amazing_Landscapes_Wallpapers/Tabiat_Bikaran(48).jpg
سعيد عبدلي
94/1/26
+
-- اهاي اهاي خبر دار..
باد اومده شبونه
توي حياط خونه
هي بازيگوشي کرده
دنبال موشي کرده
رو شاخه ها پريده
اون ميوه ها رو چيده
سيب هاي سرخو کنده
ريخته رو خاک با خنده
اهاي اهاي خبردار..
کلاغه مي خونه قار قار
ميگه يه سيب جا مونده
رو شاخه تنها مونده
فوري اقا کلاغه
همون که توي باغه
مياد سيبو مي چينه
تا باد اونو نبينه
حالا کلاغ تو خونه
چي مي خوره صبحونه؟
يه سيب سرخ ابدار
کلا غه مي خنده قار قار
سعيد عبدلي
94/1/26
+
شهيد گمنام
يه روز تو شهر ما شهيد اوردن
مردم اونا رو روي دست مي بردن
عکسي نبود از شهيدا باها شون
نه اسمي از اونا رو تابوتا شون
باباي من ميون گريه خنديد
وقتي که استقبال مردمو ديد
گفت :کسي نگه اينا غريبن
اين شهدا بوي خميني مي دن
بچه هاي همين زمين و خاکن
ابروي ايران خوب و پاکن
با احترام مردم اونا رو بردن
استخو نا شونو به خاک سپردن
رو قبرشون به جاي عکس و يک نام
فقط نوشته بود شهيد گمنام
سعيد عبدلي
94/1/26
+
روزها سر به زير شب ها بيدار چهره اش نوراني...الگوي من تير چراغ برق است -احسان پرسا-
سعيد عبدلي
94/1/26