پيام
+
آيا اين تقدير من است؟ تا روزها در جاده دلتنگي بنشينم و
افسوس دوري تو را بخورم.
درختان جاده زندگيم در حال خشك شدن هستند.
كاش در ميان اين همه اندوه كنارم بودي
افسوس كه تو ديگر در كنارم نيستي
افسوس كه سرنوشت براي ما جدايي را رقم زده .
افسوس كه هرچه بدوم و بدوم تو دور و دورتر مي شوي
گفتي ما بدون هم خوشبخت تريم اما.... اما خوشبختي من در با تو بودن بود
افسوس كه خوشي ها تمام شد
افسوس كه باهم بودن ها تمام شد
اما اگر تو بدون من خوشبختي, دوري را تحمل ميكنم
من و تو دو خط موازي بوديم كه هرگز نقاشي پيدا نشد تا دو سر ما را عاشقانه
به هم برساند و تا آخر اين دنيا موازي خواهيم ماند.
لعنت به اين دنيا... آه...
آموختم كه چگونه گريه كنم امّا گريه به من نياموخت كه چگونه زندگي كنم تو نيز به من آموختي كه چگونه دوستت بدارم امّا به من نياموختي كه چگونه فراموشت كنم!!!