شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ باز هم غروب. و باز هم احساسات شاعرانه ام در فضاي سرخ غروب رنگ خاطره گرفت. کاش مي شد همچو خورشيد بي صدا با پرندگان عاشق کوچيد و رفت. کسي چه مي داند. به سوختن و ساختن عادت دارم. اينک به شوق پرواز در آغوش مي گيرم آرزوهاي محال را....
دلم لک زده براي غروبهاي عاشقانه . کاش مي شد يکبار ديگر در ميانتان باشم. کنارم باشيد.با همان لبخند ها و تبسم هاي هميشگي. سخت است . سخت است انتظار چيزي را بکشي که خودت هم مي داني به آن نمي رسي.
*آذرخش*
الهي شهيد شين
سپاس از دعاي خيرتون دييي
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top