شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ من طلوع کردم زماني که غروب روبه روي چشم هايم پرسه زد.. آن زماني که قدم هاي دلم از دويدن سوي عشقت سست گشت.. من بريدم از تو اينک از تو اينبار عاشقانه دل بريدم... از تو که ويرانه کردي خانه ام را .. من بريدم از نگاهي که مرا تاابد در کوچه ها آواره ساخت.. او که قلبم را ميان قصه ي عاشق شدن متروک ساخت..
ساعت ویکتوریا
دلنوشته هاي غريبانه
رتبه 0
0 برگزیده
31 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
دلنوشته هاي غريبانه عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top