فرستنده :
ح
چهارشنبه 87/11/23
به نام آنكه پناه بي پناهان است
زندگي جادهاي است كه همه به ناچار بايد از آن بگذرند و هيچكس را از آن گريزي نيست
زندگي چشمه آبي است كه بايد همه از آن نوشند بعضي به شادكامي از آن مي نوشند وبعضي آب گوارا برايشان تلخ ناگوار است . در اين روزگار اگر شخصي را گوشه خيابان جان بدهد بميد همه فكر مي كنند
معتادي بيش نيست كه خماري به اين ر وز افتاده است . شايد به او آب دهاني نيز بيندازيم .
امروز بداد يكديگر رسيدن افسانه شده است مشكل هر كس به خودش مربوط است . كمك كردن فقط ترحم بيجا شده استدلسوزي و شخص را سر زبان انداختن . مدتي است كه براي تك فرزندم مشكلي پيش آمده است .
و براي مداوا او به مقداري پول احتياج دارم و از بد بخت فرزندم گير پدري افتاده است كه پانزده سال معلمي پس اندازي ندارد . ونيز كليه هايش نيز به درد اهدا كنندگان نمي خورد چون ناراحتي قلبي دارم . تمهم اثاث خانه ام سه ميليون بيشتر نمي ارزد باز با همه اينه دوازده ميليون كم دارم . مي دانم كه مشكل من به خودم ربط دارد اما دلم راضي نمي شود كه براي فرزندم كاري نكنم . حال از تمام عزيزاني اين استمداد من را مي بيند عاجزان درخواست دارم به داد فرزن خردسالم برسيد و مطمئن باشيد كه در اسرع وقت كمك شما را بي پاسخ نمي گذارم . شماره حسابم ملي سيبايم0103947748008و شماره كارتم6037991043314636
اميدوام هنوز انسايت نمرده باشد و دلي پدر و مادري رنج كشيده و فرزندي رنجور را تسلي بخشيده( حسن ق )