شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ شعر طنز ماه رمضان سحرگاهان به قصد روزه داري// شدم بيدار از خواب و خماري برايم سفره اي الوان گشودند// به آن هر لحظه چيزي را فزودند برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استيک با نان برشته خلاصه لقمه اي از هرچه ديدم// کمي از اين کمي از آن چشيدم پس از آن ماست را کردم سرازير// درون معده ام با اندکي سير وختم حمله ام با يک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ سپس يک چاي دبش قند پهلو// به من دادند
به من دادند با يک دانه ليمو خلاصه روزه را آغاز کردم// براي اهل خانه ناز کردم براي اينکه يابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمي يخدر بهشت يک خورده حلوا به افطاري برايم شد فراهم// زدم تو رگ کمي از زولبيا هم وسي روزي به اين منوال طي شد// نفهميدم که کي آمد و کي شد به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازي ولي اقدام کردم به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه
به ماه روزه ده کيلو فزودم اگرچه رد شدم در اين عبادت// به خود سازي وليکن کردم عادت خدايا اي خداي مهر و ناهيد// بده توش و تواني را به« جاويد» که گيرد ساليان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top