شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

چراغ جادو
+ [وبلاگ] .
+ [وبلاگ] يه دنده
+ [وبلاگ] الحمدلله
هايدي
103/6/20
الحمد الله که من فهميدم در تنهايي خود هيچ مددرسي وجود ندارد و اين مسيري است که تنهايي هم نمي توانم فارغ از آن شوم چرا که دست تقدير و ياران خيالي خواهان اينکه مرا در مسير مقصد حق خواهي نمي خواهند که ببينند و به نوعي موشي که ديگر مبتلا به ويروس مي‌شود و طريقت او حرکت به سوي ناخواسته ترين خصيصه ها را جهت دهي مي کند من بايد بدانم هيچ کس براي پرپر شدن اقاقيا نه دلگير ميشود و نه مي گريد
+ [وبلاگ] عيدي
مي تونه شهادت باشه بيايم خودمون گول نزنيم با هم صادق باشيم اگه مي خوايم همه اونچه بر ما پوشيده نيست که چه بوده و به کجا رسيد انسانيت را از دست نده بدونيم حالا که همه چي از دست رفت و بازي به حمدالله پايان يافت آيا براي صيانت از شرف و آبروي يک حيدري اهدا شهادتي دلخواه او براي کسي که مردانه آمد و مردانه هم پذيرفت تقدير را بياييم باشرف عمل کنيم لااقل شهادت را از او نگيريم
+ [وبلاگ] شکر
خدايا شکرت که هيچ نبودم امروز هيچ مي شوم اگر تو خواهي از ناکجاآباد به سوي دل راهي شوم خسته ام از اين دد که مي بيني از وحشت لاشخوران بي همه چي غزل خوان آهوان فراري ميشوم
ديگر تنها شدم در اين مسير ديگر توهم هم راه اش را از من جدا کرده تلاش من براي داشتن دوستاني هم غم و همسو بيخود و بي جهت بود هميشه شايد اين رويايي محض بود که يک دهن بيمار و خسته براي نجات خود به آن دست انداخته بود حال هم بايد عادت کنم به باور اينکه نه کسي بود و نه کسي قرار است و نه کسي خواهان است و نه کسي دوست دارد و نه اصلا ممکن نيست که کسي
با اينکه باختم ولي مي خوام خلاف شرط عمل کنم و با باخت قطعي قولم در صورت برد را انجام دهم تا بگم آره سوختم و باختم ولي بيعت مداري که عمل و بيعت اش با هم جور نباشه نميشه به بيعت اش اعتماد کرد من را خدا نقره داغ کرد ولي ما نوکرشيم شکر نعمت نعمت ات افزون کن کفر نعمت هر آنچه گرفته بيشتر مي گيره هرچند چيزي نمانده که نگرفته باشه ولي ما اينجور تصور مي کنيم که داده توهم اينجوري هم بد نيست
+ [وبلاگ] ترک
ترک وطن يا ترک گناه يا ترک مرض؟کدام يک سهم ما از بلاي عالم مي‌شود يک کاري کنيم که کلکسيون جور شود
+ [وبلاگ] دلتنگي
دلتنگي از اين بدتر که اي کاش روز اول مي دانستانم که تلاش هايم براي بازيافتن شغل و کار و آبروم بي ارزش است اي کاش مي دانستيد مفت خور لقب گرفتن چه معنا مي دهد اي کاش مي دانستم پايان اين بازي شکست است و اي کاش آنقدر معرفت وجود داشت اگر شهادت و جبهه ام خوابي خسته کننده است رخت برگيرم و بخ سرنوشت بي انديشم من خسته از اين نيستم که نه بشنوم من از اين خسته ام که چرا دستم در آهک است و بازيچه شدن رسم
جمعي از آيت قصه است ديگر نمي توانم بگويم جواب داده اند و فردا اعلام پي کنند از اينکه مي گويي دنبال نخود سياه نگردد بالله خوشحالم که مي خواهم کارم يکسره شود و از اين بلاتکليفي راحت شوم
من بايد به اين فکر کنم که دوستان شما همه سرکاري هستيد و خونه زندگي خودتون داريد اگر سرنوشتم و بفهم ام قبول کنم به ف رض 6 سال سرنوشت ميله را مي پذيرم بعد آن به ناچار حال که همه نبودنم را مي خواهند شايد در جاي دگر بتوانم بجاي اينکه در کشورم يک علاف تازه رسيده از بند زندان شوم در آنجا خدمتي ارزنده به خانواده ام کنم شايد اصلا تقدير همين است که الان تازه فهميدم قصدم همين بود که
از اين کشورم بروم جاي دگر خدمت کنم به خانواده. ولي دوستان چرا اين در آزارم داديد خو دم کرديد جلوي هر نامردي نمي شد اين را ،ودتر آسونتر بهم نش ن مي داديد اين رسم دوستي بود من و دلم به درد چه مي خوريم اينهمه خوش قلب. اقعا قحطي دل نيست گه من بي مصرع بخخ ام به پاي آن انتظار رحمت کنم
+ [وبلاگ] زيبا
زيبا آمدي زيباتر از راه به درم کردي کجايي اي محبوب زيبا غزل هايت برايم پر از خاطره هاي آن شب زيباست که از روي پل صرف اش مي کني اما من به يک وعده دراز از پي تنهايي مفرت تو پيدا مي کنم که اين چنين تو را در برابر يک سياه روي بي ارزش دوستدار و غزل خوان کرده است اوکي چرت و پرت گويي اش رسوا را از در بيرون مي کشد غزل خوانان را از اين برکه فراري و اما تو را از پس پرده اين عشق باارزش نمايان روزي کند
+ [وبلاگ] ولنجک
چقدر اونجا دلگيره و ظالم داره چقدر دلم هواي نابودي دشمن داره چقدر دلم براي روزهاي بام تهران تنگ شده چقدر باتو زندگي قشنگ و زيبا مي شه چي ميشه يار هم باشيم رفيق و جان و روح هم را در گرو عشق هم بينيم يار باشيم دلدار باشيم غم خوار و دوست رفيق بکر و دقيقا هم دم هم ت. روزهاي خوش سخت باشيم جان باشيم روح بشيم تو آسمون گم بشيم ابرا بشه محل قرارمون اونجا که نامردي شروع شد آغاز مردانگي و رفاقت
اگر خدا بخواهد و اگر خداخواست و زمانه گذاشت من هم به آينده سلام دادم و آينده پاسخم داد خيلي ها بايد بگويند چرا پاسخ خوبي بدي بود چرا بايد مجازات را ببخشم جايي که آنها بخشش مرا با مجازات بي رحمانه و ظلمت غاصبانه پاسخ دادند البته بخششي که ذره اي از زجري که با رفتارشان با من نمودند را مزه کردند و فهميدند چقدر تلخ است آنجا که اگر هم مجازات را مزه کنند پاسخ ظلم را مي چشند هنوز به من که
همه 5 نظر
دايا از امروز بعداز ظهر احساس مي کنم ديگر تنها نيستم ولي مي ترسم از اينکه خوابم ببره و بيدار شوم و ببينم اين کلبه تنهايي من هنوز سرد است و تاريک و توهم فروکش کرده و بايد چاره سازش را جويا شوم
يروم جايي که تقديرم برآن است کسي که ميان زجر و غصه هم زجر هم غصه و بعلاوه مهمان افتخاري تنهايي را تجربه کرده ديگر ميان بد و بدتر انتخاب زياد مشکلي را از سر نميراند که همينجوري يک هيچ به نفع ام بوده و شکر نعمت دو يکي را همون دوتا بسه
+ [وبلاگ] ...
وعده شد آن يگانه موعود ولايت و امامت ظهورش نزديک است حيدري بايد بود که نگين ظفر دل انگيز است صافم از هر کينه و هر پيمان شکني که من دلدار محمد و آل محمدم حيديريم حيدري حيدريه در پي حيدر است لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار
+ [وبلاگ] دل تنها
دل تنها دل خسته است دل تنها پر غصه است دل تنها همون تنهايي برايش بس است تا يک عمر کس نپرسد حال و روزش تنهايي د د بديست اما که گويد و پرسد حال روزش چرا که تنهايي اوج غرور و منتهاي غصه اش ديدن حال و روزش کفايت براي درک حال و روزش بود آنکه فراموش شده اهل و ديارش گشته است
+ [وبلاگ] عيد فطر
عيد فطر عيد اصلي ما مسلمين است آنانکه نوراليقين را ديدند و پرستيدند و کوروش رو طلب کردند نه الله تبارک و تعالي را ايشان همان قوم تموذند که يد الله را به يدالشيطان نمي سپاردند و دل ولي خدا را نمي شکستند.عيد فطر تنها عيد ما مسلمين است و نوروز يک آئين مهرورزي است که بهار را به عنوان آغاز فصل رويش و نو شدن بايد گرامي داشت.
+ [وبلاگ] عذاب
خداوندا مبادا ما را از مسير شهادت گمراه کني مبادا ما را به غير از شهادت در ره خاندان ولايت و امامت سيد علي س و اولاده و اولاد اولاده و اولاده شهيد کني خدايا شهادت گمنام بر ما ببخش خدايا حيدري بودن را دليل نجات از عذاب اللهي خويش بر ما سربازان حيدري قرار بده خدايا ولي خود سيد علي را از ما شاد و خشنود بساز آمين يا رب العالمين
+ [وبلاگ] عيدي
آنان که خاک را به نظر کيميا کنند آيا بود که گوشه چشمي به ما کنند
عيدي مرا استراحتي در برزخ عطا کن حال که توان رفتن ندارم عيدي ام را خشکه حساب کن درد فراغ درد تنهايي مرا ذله کرده خواهشا کمي صبر از خدا برايم مطالبه کن عاشقي ادعاي بزرگي لود ولي تقصير من چيست ؟ااين زجه دل بود که بر پا و دل و سر جاي خوش کرد ما را به دلبري عطايي از خزانه عشق ولايي عشق ازلي.خدايا عاقبت ام را آن کن که به خيري اصلي ترين معبر به سوي عالم عشق و عطاي اللهي در آن پيدا و مشهوده
درب کنسرو بازکن برقی
عطر ظهور
رتبه 0
0 برگزیده
315 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top