پيام
+
[تلگرام]
زني به کشيش کليسا گفت:
من نميخوام در کليسا حضور داشته باشم!
کشيش گفت:
ميتونم بپرسم چرا؟
زن جواب داد:
چون يک عده را ميبينم که دارند با گوشي صحبت ميکنند،
عدهاي در حال پيامک فرستادن در حين دعا خواندن هستند،
بعضي ها غيبت ميکنند و شايعه پراکني ميکنند،
بعضي فقط جسمشان اينجاست،
بعضيها خوابند،
بعضي ها به من خيره شده اند...
کشيش ساکت بود،
بعد گفت:
ميتوانم از شما بخواهم کاري براي من انجام دهيد قبل از اينکه تصميم آخر خود را بگيريد؟
زن گفت:
حتما چه کاري هست؟
کشيش گفت: ميخواهم ليواني آب را در دست بگيريد و دو مرتبه دور کليسا بگرديد و نگذاريد هيچ آبي از آن بيرون بريزد.
زن گفت:
بله مي توانم!
زن ليوان را گرفت و دوبار به دور کليسا گرديد. برگشت و گفت: انجام دادم!
کشيش پرسي د:
کسي را ديدي که با گوشي در حال حرف زدن باشد؟
کسي را ديدي که غيبت کند؟
کسي را ديدي که فکرش جاي ديگر باشد؟
کسي را ديدي که خوابيده باشد؟
زن گفت:
نمي توانستم چيزي ببينم چون همه حواس من به ليوان آب بود تا چيزي از آن بيرون نريزد...
کشيش گفت:
وقتي به کليسا ميآييد بايد همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
براي همين است که مسيح فرمود «مرا پيروي کنيد» و نگفت که مسيحيان را دنبال کنيد!
نگذاريد رابطه شما با خدا به رابطه بقيه با خدا ربط پيدا کند. بگذاريد اين رابطه با چگونگي تمرکز تان بر خدا مشخص شود.
نگاهمان به خداوند باشد نه زندگي ديگران و قضاوت کردنشان
انديشه نگار
99/5/25
2-FDAN
@};-
نوشته هاي ...
عالي