پيام
+
َبزرگ شده ام
تنها بزرگ شده ام
بچه گي هام
ازتوکه حرف ميزدم مي گفتند َ
"بچه اي"
پس بزرگ شدم شکمم در صف نانوايي ها بزرگ شد
دروغ ها دماغم را بزرگ کرد
کم کم
کار به جايي کشيد
حتي گناهانم بزرگ شد...
بزرگ شدم
که از تو
حرف بزنم...
ولي حالا تو بچه شده اي
تو بچه شده اي و
وقتي براي بزرگ شدن نمانده است...
اصلا سال هاست تمام داشته هايم تنهايي است
تنهايي سهمي هم داشته باشد
من زيادي سهمم را گرفته ام
و من حتي کفشهايم جفت نبوده اند
ا چه برسد به خودم...
اصلا من تنها نبودنم را تمرين کرده ام
کنار آينه مي ايستم
اينکه در آينه افتاده است
چقدرتويي
چقدر منم ....
جلو مي آيم
نزديک مي شوي