پيام
+
[تلگرام]
بارد از هر مژه اش تير به قلبم ، دلدار
"يارب از هرچه خطا رفت هزار استغفار"*
ترس دارم که بميرم و نبينم وصلش
راه طولاني و من پيرم و نازش بسيار
روزگاري که ندارد سرِ سازش با ما
شادمان گردش آن دست خداوند سپار
با همه بخت بد آرام دلي بينم از...
دستِ بخشنده و آغوشِ فريبنده يِ يار
طعنه و سرزنش و شوري چشمان حسود
بي اثر ميشود از پرتوِ رخسارِ نگار
بر سرو صورت اگر برف زمستان دارم
شوم از عطر تنش زنده تر از فصل بهار
با غزلواره ترين زمزمه ميخوانم از او
نام او همهمه را برده و آورده قرار
تا که در چشم ترم مي نگرد، ميخواند
عشق را، گرچه کنم در نظر خلق انکار
#مهدي_زکي_زاده
"حضرت سعدي"*
*مرگ بر آمريکا*
98/12/10