پيام
+
[تلگرام]
در قاب زمانه درد ما جانشود
در آينه ي شکسته پيدا نشود
ديوار کشيده ايم دوروبر دل
آنقدر که قصد کينه حاشا نشود
سرشار شعار و انتظارات بزرگ
با حرف که درد دل مداوا نشود
امروز نشد به راستي سربزنيم
درباورمان چو نيست , فردا,نشود
سرچشمه ي عاشقانه ها خشکيدند
تا چشمه نزد به رود, دريا نشود
باجمعه به جمعه يادعشق افتادن
معشوق به قصد مهر برپا نشود
خواندند به نامه, سربه سرنيزه زدند
وقتش شده تک سوار, تنها نشود؟
با يک گل اگرچه ميتوان داشت بهار
تا نيست زمينه ها مهيا, نشود
#مهدي.زكي زاده
دور ازريا وکينه ودروغ, مهياي بهاري شدندبا گل نرگس باشيم الهي
A sad man
98/6/16
مسابقه عصرجديد پارسي
سلام.اللهم عجل لوليک الفرج