پيام
+
[تلگرام]
پاييز فصل شعرهاي بيقراري ست
فصل غم انگيزانه ى چشم انتظاري ست
خيري نديدم از بهار عمرم اما
بر شاخسارم از خزانش يادگاري ست
عشق تو از من هم به من نزديکتر شد
درمويرگ هايم چنان خوني که جاريست
درشعرهايم جاي پاي ماه پيداست
گلواژه هايم سبز از شب زنده داري ست
پيمانه ها خالي وسرمستان خمارند
تقدير پيمان هايمان ناپايداري ست
باصخره از دريادلان دل برده ساحل
امواج را از صخره احساس فراري ست
ميخواستم با شوق لبهايت بخندم
تقدير چشمم بي تو عمري اشکباري ست
پاييز برصورت نقاب مهر دارد
گويي که رسم عشق, با غم همجواري ست
#مهدي.زکي زاده
#پاييزمان سرشار مهر و مهرباني بادا
رايحه ي انتظار
97/6/31