پيام
+
[تلگرام]
ايکاش بمانَد به جهان شعرِ تَر از من
شورِ غزلي بر لبِ مرغِ سحر از من
از گردش ايام بجز غصه نديدم
شاداب بگيرند الهي خبر از من
از مرگ هراسي بِدل غمزده ام نيست
برشاخه ي عمرست دو بيتي ثمر از من
صدشکر که هرگز به کس آزار ندادم
براهل ستم نيز نشد خم کمر از من
تنديسِ تبسُّم بِلَبَم عشق تراشيد
برساقِه نديده ست درختي تبر از من
سرما زده و سقف دلم زلزله باران
جز دوست کسي دور نسازد خطر از من
در آرزوي ديدنِ تو چشم خيابان
در راه بِخود ديده فراوان سفر از من
با عشق ستيزيم عليه غمِ دنيا
لبخند زدن از تو و تيغ و سپر از من
#مهدي.زکي زاده
دنيامان زيبا باد به عشق و مهر و عدل
بلطف دادارِ دادآفرين
رايحه ي انتظار
96/11/5