پيام
+
[تلگرام]
شب طعنه برما مي زند از روسياهي
ما نارفيقان مسير نيمه راهي
آبادي اين سرزمين خون ديده بسيار
افسوس رگهامان پر است از خون نخواهي
تردامنيم از اشک مظلومان,ولي باز
بر ظالمان بخشيم حکم بي گناهي
بازار شهر از ميوه ي ممنوعه گرم است
استاد ابليسيم در درس تباهي
کرم ريا دارد سر قلاب هامان
گيريم زهرچشم مار از حصر ماهي
جاي مرام جمع گمنامان در خاک
در يادمان ها نامشان رابرده گاهي
اي واي بر فرداي جباران مغرور
گاهي به آهي بشکند پشت سپاهي
#مهدي.زکي زاده
دوربادازجان سرزمينمان ريا و دروغ و ستم, بحق خون شهيدان راه وطن, انشاءالله
جبهه مقاومت اسلامي
96/5/23