پيامهاي ارسالي
+
از فاصله ها هميشه دورم بکنيد...از فاصله ها هميشه دل چرکينم...بي سين تو سارا به خدا چندين سال...دلبسته کنار سفره ي شش سينم
+
چشم هايم دکمه هايت
و باران
عرق روي پيشاني
سال هاست که در قدم زدن هاي واپس هر کوچه
براي دلت
سوت مي زنم
من
يک نفرم
اما هميشه گارسون برايم دو چاي مي آورد...
+
بر شيشه ي تنهايي من سنگ بزن/نقاشي چشمان مرا رنگ بزن/ يك بار اگر شماره ام را ديدي/با نام مزاحمي به من زنگ بزن
+
در كوچه مي دويد...سيگار مي كشيد/پيوسته و شديد ... سيگار مي كشيد/ليلا عروس شد...ليلا عروس شد/اين را كه مي شنيد سيگار مي كشيد...عابد اسماعيلي
+
شب در خم گيسوي تو عابر مي شد/با هرنفست بهار ظاهر مي شد/اي فلسفه ي شگفت!افلاطون هم/با ديدن چشمان تو شاعر مي شد...ايرج زبر دست