شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ زمين وقتي لرزيد. پدر نا نداشت کز زمين برخيزد. مرگ خود را زير خروار ها خاک مي ديد. مادر فقط صداي ناله ي کودکش را مي شنيد. اشک هاي کودک دل بندش به روي خاک مي ريزد. کودک دنبال پدر و مادر به هر کجا مي دويد. بار سنگين تنهايي را به دوش مي کشيد. پيرمردي دست کودک درمانده را گرفت. پيرمرد دل گير،سيبي ز درختي چيد. آن را به من داد و گفت: جوانان وطن به نام وطن برخيزيد.
شعري ناقابل از من تقديم به مردم آذربايجان
ممنون
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top