پيام

هما بانو
96/3/19

+ [پيامک] تو مي گذري... زمان مي گذرد... چه کنم...!؟ با دلي که از تو توان گذشتنش نيست... سهراب_سپهري

*خاطره* 97/2/8

چه تصوير جالبي

خيلي تصوير قشنگه

ممنون مادر

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} :)

عهههههه .. من ميگم از طريق پيامک جواب ندما:)

{a h=roozegaran}2 دست خط{/a} جالب مي بينيد مادر:)

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} قشنگي نيگاه زيباي خودتونه گلم:)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} :).....بزرگواريدمادر جان

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} قربونت برم عمرم:) @};-

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} خدا نکنه مادر جون... عمرتون با برکت ان شاالله@};-

چشمه ي گل که بگن همينه:D

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون عزيز دلم:) @};-

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} عجب جناب يزدي بزرگوار.. سپاس از حضورتون:)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} بزرگوار ، عجب از تصوير يا همون چشمه ي گل :D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} خب منم اگه از اون دستاي گل جوشاني داشتمم شاد بودم:D دستاي من دستاي کارگريه و بجاي گل پينه داره :D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} اي بابا ......:) .

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} :Dخب يه جفت دست عجيب گذاشتي و هيچي نگيم ! اي بابا

نشنيده بوديم سهراب همچين شعري داشته باشه :)

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} سلام عليکم جناب يزدي..باور بفرماييد من به اندازه اي که به خود متن و پيام مطلب توجه داشتم اصلا به عکس توجه نداشتم و دقت نکردم.. :) حالا شما هم نميشه توجه اتان رو از روي عکس برداريد و زياد به عکس خيره نشيد!! ..لا اله الا الله..:)

{a h=Modir}سيدمحمدرضا فخري{/a} سلام جناب فخري..جناب مدير ضايع نفرماييد بزرگوار:)، ( الان من مث شکلک تلگرام بيدم که دو دستش روي چشمهاش هست) بدي کپي اينه که کاربران حرف دلشونو توي متني که پيدا مي کنند بي توجه به صاحاب مطلب، براي اداي حرفشون به مخاطبينشون ، به همون متن بسنده مي کنن ؛ ديگه کار ندارن نويسنده مطلب همونيه که زير پيام درج شده يا يکي ديگه هست :)

براي کاربر، مهم حرف دلشه که به مخاطبش برسونه ..!حالا ميخواد حرف ، ساخته ي ذهني کاربر باشه با سرقت ادبي !! نويسنده اش معروف باشه يا ناشناس ..؟!مهم پيام ِ حرف ِ... آخرش ديه سيش مهم ني :)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} صحيح :)

{a h=Modir}سيدمحمدرضا فخري{/a} :)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} اي بابا:D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :)

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} :)@};-

فصل پاييز اومد ، ولي اين دستا هنوزم گل افشاني ميکنه :D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} جناب يزدي شما هنوز به اين دستان خيره هستيد؟:) لا اله الا الله:)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} البته دستاي گل افشان و اونم در پاييز :D حالا بمونه که زمستوم نداره:D که بقول شما : لا اله الا الله ! البته بقول آقا عالم ال محمد عليه السلام : کلمة ... ! نه حتي بقول دانش شيرين رياضي : حداقل دو کلمه ! چه رسه بقولي منسوب به دين يا اسلام : ولو دو کلمه و يکيش اول و اونم نفي !

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} نه بقول دين يا اسلام : ولو دو کلمه که يکيش امام ديگريشه ! که ايندو يکيش منفي نمي تونه باشه ! چه رسه که بقول عصر رسانه ! اولشم نفي باشه ! و امام اثباتم باشه ! ... ، خب بله خيره کنندس:D البته جفتش:D خب نميشه : ازش گذشت:D از يکيشم ، چه رسه به هردوش:D مگه اينکه گزينه ي هيچکدامم روي ميز باشه ! البته گل اقشان و زمستونم نداشته باشه:D

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} مگه اينکه اينو :"با دلي که از تو توان گذشتنش ... نيست" ديدي نديدي :D حتي با افتادن چشم برا ديدن ! چه رسه به ديدني در قلمرو :"دل" يا قلب ! ، حالا تا چه بفرمايد دختر@};- م ؟

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} لا اله الا الله :) از دست شما جناب يزدي :)

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} ميگم جناب يزدي خانواده محترم که هميشه با شما سرکار دارن و حرفهاي شما رو مي شنوند واقعا مي فهمند شما چه ميگيد ؟:) جسارتا من هر وقت با شما همکلام ميشم پشيمون ميشم چون اصلا نمي فهمم چه ميگيد که چه جوابي بدم خدمتتان :)

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} آخري ها رو فهميدم خدا رو شکر ساده و بدون ابهام نوشتيد ..:) من به نظرم همون ديدي نديدي رو بچسبين و ختم کلام :)

http://parsivane.parsiblog.com/Feeds/11781969/

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} :D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} باور بفرماييد راست ميگم جناب يزدي :) حاضرم تو برهوت بيوفتم اما با شما توي سوال و جواب نيوفتم :) هر چه بيشتر روي کامنتتون زوم و دقت مي کنم بيشتر گيج ميشم و اصلا متوجه حرفهاي مبهم شما نميشم ..شما رو بخدا از جسارت من دلخور نشيد لطفا

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} منم همينطورم . حرفاي خوبشونو چهارتا درميون مي‌فهمم :) خوشحالم يه همدرد پيدا کردم!

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} جن نفر به يه نفر !؟:D بذارين به حاج خانوم بگم بياد:D حيف که مي ترسم بياد و بگه اينا چيه نيگا مي کني:D و حالا بيا بهش بگو بابا منم داشتم همينو مي گفتم ! فقط نمي دونستم با چه زبوني بگم که ... مادرا ، اونم مادرا !:-| نباشن به اين چيزا

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :) نه من همينجوري من‌باب خوشحالي از پيدا کردن همدرد گفتم و الا که خدمت حاج‌خانوم هم ارادت داريم

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} جناب يزدي به حاج خانوم خيلي سلام برسونيد بگيد تشريف بيارن اينجا من ازشون بپرسم شما هميشه حرفهاي جناب يزدي رو کاملا مي فهميد؟ :)

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} :)@};- :)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} چه عرض کنم ، تو اين چهل پنجاه سال که يادم نمياد حاج خانم جز اين فرموده باشن :D ناگفته نمونه که من چرا ! البته سعي مي کنم که بفهمم ، ولي خيلي سعي مي کنم ! و صد رحمت به حرفاي من که برا ايشون آب خوردنه و هنوز تموم نکردم مي فرمايند : مي فهمم چي ميگي ولي ... اونوقته که مثل يه دانش آموز پايه ي اول ابتدايي من دارم گوش ميدم ! مثلا فرمودن خيلي سلام برسونم و گفتم چشم .

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} شايد باورتون نشه ! راستشو بخواين حرفاي منم از ايشونه:D البته بقدر فهمم

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} سلام دارن@};-

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} عجب ! :) صحيح :)

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} خدا به فرياد اطرافيان برسه :) و البته خدا هر دوي شما بزرگوار رو حفظ و شما و همسر گرامي تان را براي همديگه نگه بدارد:-)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} آمين ، بهمچنين ، اطرافيا هم دستکمي از ما ندارن ، شيش تاشون ! سه به سه :D يعني چهار به چهار:D البته بدون نوه ها:D که تا حالا شيش تا شونم به مادر بزرگ رفته ان :D يعني ده به چهار :D حالا اطرافتر عروس و دومادا بمونه:D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :-o:)

{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} اگه اطرافترم مي گفتم چي !؟:D اونم هميشه بهارشو !؟:D که تابستونم نداره ! چه رسه به پاييز و زمستون !؟:D و دريغ از عدم درک يا دريافت و بدون مثلا فهم من ! که نه ! فهمشون ! البته نه بقول حاج خانوم : مي فهمم ... ولي ... ، منو ولي !؟ بلکه بقول ايشون : ولي من:-o

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :-o :) :-o :) =)

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} :)

تو مي گذري...زمان مي گذرد...لعنت به دلي که از تو توان گذشتنش نيست

@};-

{a h=mahestan4}نگارستان خيال{/a} @};-

مثل اينکه اين دستا زمستون سرش نميشه !:D هنوز گلبارونه:D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} لا اله الا الله :) :)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} اي بابا !:D خب بابا زمستونه ديگه ! برفم که ما شاءالله داره مي باره !:D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} خب بزرگوار شايد اين دستها عاشق باشند !! نشنيدين ميگن عاشق کور و کر ميشه :) خو وقتي عاشق کور و کر ميشه ديگه سرما و گرما حاليشه؟:-)

{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} چه عرض کنم ! بنده در مورد عشق و مشق سررشته اي ندارم که سر دربيارم ! ولي مهر و محبت و حتي شديدشم چرا :D بگوشم خورده که محبت يه چيزي چشم و گوشو نسبت به اون چيز کور و کر مي کنه ! ولي قضيه اين دستا يه چيز ديگس !:D مثلا تا حالا چند کيلو که نه ، چند تن گل داده !؟:D و مثلا چقد ميشه ازش گلاب تهيه کرد !؟:D

{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} .........................:)

................