پيام
+
مولايم
در گستره ي هستي چه تنهايي...
حجم تنهايي تو بيشتر از بودن ماست
ما منتظر ؟ نه
انتظار تو سوز دل ميخواهد
آه قلب
خون جگر
و ما
به دور از همه اينها
حتي به انتظارت ايستاده نه ،،،،
نشسته ايم
نشسته ايم که گلزار هستي را خسان پر کنند
غنچه ها نشکفته بميرند
و شکوفه ها بي آنکه ثمر بدهند بر زمين بريزند
آري امام تنها
ما نشسته ايم و دست روي دست نهاديم
تا مگر کي حد ظلم از هشدار بگذرد و تو رخ بنمايي....
همين!
حقيقتي مجازي
100/8/17
نگارستان خيال
@};-
نگارستان خيال
خدا کند که بيايي