شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ [تلگرام] آفتابي‌ترين روز تاريخ امروز، پايان لحظه شماري زمين است. مردي آسماني مي‌آيد که شورانگيزترين پيام‌ها را به همراه دارد. نگاهش، سرشار از نهج البلاغه است و اخلاقش، منطبق با قرآن. از خطبه‌هايش، درياتر وجود ندارد. کجاييد، سرمستان واژه‌هاي علوي؟! کعبه، در هلهله فرشتگان، براي ميلاد عشق لحظه شماري مي‌کرد؛ ميلاد علي مظهر عشق و صفا و تفسير بلند عدالت و شجاعت است. مولا! ولادت تو، آفتابي‌ترين روز تاريخ بود که روشنايي روز را خجل کرد. حجرالاسود، بر دست‌هاي تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت، صفا و مروه به نظاره ات نشستند، تا اين که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدي. آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست. اي آشناي نخلستان‌ها و اي همدم چاه! اي دردآشناي کوچه پس کوچه‌هاي کوفه! سکوت تو، بلندترين فرياد در تاريخ بود که در پژواک خويش، طنين مردي را داشت که ردپاي مظلوميتش هنوز در بستر تاريخ جاري است. اي نبأ عظيم و اي صراط مستقيم و اي لبريز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترين و گوياترين حديث مردانگي است. اي کامل کننده دين احمد و اي سنگ صبور محمد صلي ا... عليه و آله وسلم ! تکرار نام تو، بيابان‌هاي خشک ظلم و تبعيض را به سبزترين باغ‌هاي عدالت، پيوند مي‌زند. کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو مي‌افتند و قيام مي‌کنند. اي فراتر از عشق زمين! همه شاعران، ديوان خود را با نام تو آغاز مي‌کند. امير مهرباني! تو آمدي و ناخداي کشتي نجات بشريت در عصر دلمردگي و جهالت شدي. يک آسمان بلاغت و يک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‌هاي عاشقان و التيام زخم‌هاي ضعيفان و مرهم دل‌هاي غريباني، تو آبروي انسانيتي! اي سراسر بخشش و عدالت! دستمان گير که محتاج سرکوي توايم! نامت بلند است؛ چونان پيشاني ات که خود، معراج آفتاب است و رويشگاه ماه. آراسته به هزار ستاره روشن روحت اقيانوسي که تلاطم و سکوت، بي‌قراري و آرامش و خشم و لبخند را به هم آميخته و در خويش گرد آورده است. مي آيي اي تنها «جوانمرد» گيتي در چکامه تاريخ! مي‌آيي و گل‌ها به احترام تو برمي خيزند، تا سبزي رداي تو را بر دوش خويش، براي هميشه برگيرند؛ که اگر جهان به جمال زيباي علي عليه السلام روشن نمي شد، هيچ روينده‌اي به غنچه نمي نشست تا در نسيم نوازش تو، گلخانه دين را بيارايد. جهان، اگر علي نداشت، بار گناهان بني بشر، همه چيز را به آتش مي‌کشيد. آن گاه که ديوار کعبه براي ميلادت گشوده مي‌شد، گويا مي‌شنيدم که ملائک مي‌گفتند: کعبه شيريني طلب کرد از خدا لب گشود و ديد در کامش علي است اي ذوالفقار صبر! آغاز مي‌شوي تا روزي، استخوان دردها در گلوي تو، کوفه نامردها را به تصوير بکشد. اي افلاکي ساکن خاک! ميلاد تو، اولين غسل کعبه براي رهايي از خاطره بت‌ها بود. از تمام آسمان‌ها صدايت و نجواي شبانگاهي‌ات را مي‌شنوم، نجوايي با گونه‌هاي خيس که عطش روزهاي نيامده را سيراب مي‌کند.
سلام خواهرم . حالت خوبه؟
متنتون طولاني بود يه خطش رو خوندم : -o
{a h=noorozahra69}نور الزهراء{/a} سلام گل من خوبي خواهرم
{a h=noorozahra69}نور الزهراء{/a} {a h=noorozahra69}نور الزهراء{/a} محبت کردي نازم
{a h=balaee}? ح. بالايي{/a} الحمدلله خوب ميشم ايشاالله
{a h=balaee}? ح. بالايي{/a} قربان شما
ساعت ویکتوریا
♥ ح. بالايي
رتبه 28
99 برگزیده
2299 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top