پيامهاي ارسالي
+
*بسم الله
.
.
.
و عشق و تنها عشق
رازي که افتاده در مشکل ها
تو به زيبايي لبخند بهار مي ماني
به سپيدي شعر نمايي
وسعت پنجره را شيشه دوچندان مي کند
در مسير گذر از ثانيه ها
دل شيشه اي پنجره ات بود که شکست
و عشق و تنها عشق
لحظه آمدن مرگ، چه زيبا رفتي
ميان هجوم سايه ها
در فصل خزان
( تنها ماندي)
آنها نديدند که آسمان
آماده پذيرائي توست.
اسراء
#شهيد_آرمان_علي_وردي #يک_فنجان_آرامش
.: ام فاطمه :.
102/11/16
my writings
* و عشق و تنها عشق ...لحظه آمدن مرگ،چه زيبا رفتي،،،در هجوم سايه ها،،،در فصل خزان
(((((((( تنها ماندي)))))))) *
mariii
قشنگ بود و مثل هميشه مفاهيم شعرهاتون از قالب واژه هاتون بالاتر و زيباتر است جناب يک فنجان
my writings
{a h=haftaamancom}mariii{/a} هنوزم همکار ما هستيد،و مشق فرهنگ مي کنيد،رمز کاربري مو ندارم،و سيستم پارسي رمز به ايميل ما مي نمي ده،مجبور شدم براي رفع دلتنگي به خانه پارسي سر بزنم.
mariii
{a h=asra262}my writings{/a} سلام ماي رايتينس عزيز.اين باعث افتخار ماست که همکارتون باشيم و نزد شما تلمذ کنيم سلامت و سربلند باشيد.خير است ان شالله.تا وقتي که نشناخته بودمت حقيقتش حوصلتو نداشتم ولي الان مسئله فرق کرد.مجدد عرض خوش آمد دارم .
+
786
.
.
.
چه عاشقانه مي توان به جان جان جان رسيد.
#سردار_دلها
#حاج_قاسم
#پرواز_هماي
#يک_فنجان_آرامش
.: ام فاطمه :.
102/11/16
+
به نام صاحب سلام
دلگير مباش از من
من خود دلم گير است براي تو
خوشحالي يعني شگفتن لب هايت
و دلمردگي يعني کمرنگي نگاهت
حروف را به اسارت جمله در مي آورم
تا کلمات موسيقي عاشقانه اي شود برايت
*ع*مر *ش*يرينم
*ق*لبم *م*هتابم
*ن*ازنين *ي*ارم
*ت*بسم *ا*نتظارم
*آ*شيانم *ب*هترينم
*د*ردت به *جانم*
#يک_فنجان_آرامش
.: ام فاطمه :.
102/11/16
بسيار عالي .مفاهيم را رها کن از بند اسارت واژگان.بگذار ديوار هنجارها بشکنند و رها شوند.چه کسي ميداند پرنده تا کي زنده است؟ بگذار رها باشد در آسماني که خدا برايش گسترانده
{a h=asra262}my writings{/a} سلام.پايدار باشيد بله رمزينه بودن متنهاتون ديگه پايه ثابت آثار شماست .موفق باشيد
+
*بِه نامِ صاحِبِ سَلام*
دو سه قَدم مانده به *صُبح*
مَن چرا دلم *خواب شُده*
نَه *غَزل* مي خواند
نَه دلم صَبر زيادي دارد
بِه گمان دِل مَن
در *قَفَس خود* گرفتار شُده
با *قَلَم* دلنوازي مي کند
اما بيمار شُده
*ساده بود و ديگران*
خنده بحالش کَردند*
بِه گمانم، وقتِ، سَحر است*
که *هُوشيار* شُده
#يک_فنجان_آرامش
#عليرضا_عبدي_املشي
#فروردين_1402
زمزمه نسيم
102/7/28
+
786
آنان که دانسته
و يا از روي جهالت
آتش بي حيايي را
شعله ور مي کنند
آيا مي دانند که ايراني خوش غيرت
*با خونش*
درخت آرامش،امنيت و باورهايش
را آبياري مي کند؟
#عليرضا_عبدي
زمزمه نسيم
102/7/28
+
*بسم الله*
هر آن که جانب *اهل خدا* نگه دارد
خداش در همه حال از *بلا* نگه دارد
*حديث دوست* نگويم
مگر به *حضرت دوست*
که *آشنا* سخن آشنا نگه دارد
(*آنان که عاشق ترند غريب ترند*) #يک_فنجان_آرامش
شور زندگي۲
102/1/12
+
*بسم الله
.
.
.
کوچه در عمق نگاهش
عطر *مادر* گرفته بود
او بود و عده اي که نبودند
در راه حقيقت
و آمده بودند که او نباشد
در مسير عشق
تراژدي *علي اکبر* مگر تمامي دارد
و عاشقان *ارباب* مگر زنده مي مانند
نمي ميرند، بلکه جسم هايشان
فنا مي گردد
بهتر است بگويم فدا مي شود
اسراء آبان 401*
#شهيد_آرمان_علي_وردي
#يک_فنجان_آرامش
من.تو.خدا
101/10/25
+
*بسم الله
راز عشق پنهان شده است
در هياهوي زمان
و ما مرکبي هستيم در قامت اعداد اول
تجزيه مي شويم در تفکر رسانه ها
پخته مي شويم در ديگ انديشه ها
ضميري که درناخودآگاه ما مستتر است
و اين کلمات است
که رازعشقرا برملامي کند
خواستن به شرط محبت
دلبستگي به انتظار ديده شدن
و ماندن به اجبار صبر
گم شده ايم در لابه لاي ثانيه ها
جامانده ايم در تکرار دقيقه ها
و به اميد ساعتي خوش سر مي کنيم
اسراء*
*ترخون بانو*
101/10/5
+
*بسم الله
.
.
.
دل من سوي حرم پر مي کشد
گرچه من اينجا تنها هستم
در حرم غوغاست . . .
تو چطور، با حرمش کام دلت شيرين شده؟
بيخودي نيست که دل
زودتر از عقل زائر مي شود
با قطره اشکي، تشنه عشق مي شود
خرده بر قافيه شعر
ما را ز هدف گم مي کند
مصرع خوب است
غزل خوان دل مرده شود
من که در ترديدم!
دل من کي، در حرم جا مانده است؟
اسراء 9 آبان1401*
هما بانو
101/8/27
شاعر نمي تواند شاهد ظلم وستم باشد شاعر نمي تواند نسبت به مسائل جامعه ي خود بي تفاوت باشد ،هر بيت شعرش بايد کليد واژه ي گره هاي کور بشر باشد شاعر مال خودش تيست ،سهمي براي سرودن خدا نصيبش کرده
{a h=SheidayeEsfahani}صديقه اژه اي{/a} سلام،لطف کرديد ممنون از حسن نظر شما،مگر از عشق ارباب زيباتر هست براي سرودن،ما خدمت شعرا جسارت نمي کنيم،ما خيلي باشيم نويسنده هستم،ادعا شاعري نمي تونيم بکنيم استاد.