پيام
+
گنجشکي با عجله و تمام توان به آتش نزديک مي شد و برمي گشت!
پرسيدند : چه مي کني ؟
پاسخ داد : در اين نزديکي چشمه آبي هست و من مرتب نوک خود را پر از آب مي کنم و…
آن را روي آتش مي ريزم !
گفتند : حجم آتش در مقايسه با آبي که تو مي آوري بسيار زياد است ! و اين آب فايده اي ندارد!
گفت : شايد نتوانم آتش را خاموش کنم
اما آن هنگام که خداوند مي پرسد : زماني که دوستت در آتش مي سوخت تو چه کردي؟
محمدمهدي .ر
94/4/3
فطرس .
*پاسخ ميدم : هر آنچه از من بر مي آمد!*