شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
باورش نمي شد که يک پيرزن آن هم با چادر مشکي آمده خط مقدم!رزمنده از او تشکر کرد و به "مادرمحمودي" گفت:مي شه براي ناهار همين جا بمونيد! ومثل مادرخودم سرسفره با من بنشينيد؟"مادر محمودي" جواب داد: بله پسرم. معلومه که مي مونم. آن قدر آتش هجمه دشمن سنگين بود که راننده ماشيني که مادر محمودي را آورده بود، التماس مي کرد که برگردد،اما او مي­گفت:«مگه خون من رنگين­تر از بچه هامه»
@};-
ساعت ویکتوریا
مسیر عرشی
رتبه 93
3 برگزیده
556 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
مسیر عرشی عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top