شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

mp3 player شوکر
+ *دشت نوشته شهيد چمران در مورد فوزيه شيردل :* "دختر پرستاري که پهلويش هدف گلوگه دشمن قرار گرفته بود، از در بيرون مي بردند. آنقدراز بدنش خون رفته بود که صورتش سفيد و بيرنگ شده بود. 16 ساعت پيش مجروح شده بود به شدت از پهلويش خون مي رفت نه پزشکي نه دارويي اين فرشته بي گناه ساعاتي بعد در ميان شيون و زجّه زدنها جان به جان آفرين تسيلم کرد."
شهيد فوزيه شيردل ، شهيد شاخص سال 1393 اهل کرمانشاه که در درگيري هاي پاوه با زبان روزه به شهادت رسيد. سقوط هلي کوپتر باعث شده بود که چهره هاي شهدا سخت و با کمک خانواده شناسايي شود.
@};-
همه 5 نظر
قلمدون
@};-
@};- الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم@};-
+ *حميده شاهمردي از بانوان فعال در "چايخانه" ( پشت جبهه) در دوران جنگ، تهيه مواد اوليه درست کردن حتي چيزهايي مثل مربا و ترشي با وجود فقر اقتصادي و مشکلات جنگ، چندان راحت نبود. به ياد دارم که گاهي با کيسه پلاستيکي در محل مي چرخيدم و از هر خانه حتي شده يک قاشق شکر براي کمک به جبهه مي گرفتم،

* خانم هاي خانه مرا مي شناختند و حتي از کوپن هاي خود سهمي براي جبهه کنار مي گذاشتند تا دق الباب مي کردم مي گفتند : حميده خانم صبر کن الام سهم رزمندگان را مي آوريم. يک بار به همين صورت 200 کيلو ترشي براي رزمندگان تهيه و ارسال کرديم. *
اين اخلاصها و ايثارها رمز قدرت و اقتدار ماست ان شاالله مستدام باد
@};-
+ فاطمه اسفندياري از زنان فعال در پايگاع علم الهدي( پشت جبهه) با تأکيد بر اينکه تمام خدمت پشت جبهه گربه و غم نبود، گفت: برخي از شيرزنان جنوب که در پايگاه علم‌الهدي با ما مشغول به فعاليت بودند، صداي مردانه داشتند، بر همين اساس گاهي با زدن چفيه به‌صورت، خود را به‌ هيبت عراقي‌ها درآورده و نيمه‌شب که همه جا تاريک ‌شده و خانم‌ها مي‌خواستند بخوابند از بيرون وارد خوابگاه مي‌شدند
*و طوري وانمود مي‌کردند که گويا عراقي هستند با صداي بلند بالاي سر خانم‌ها فرياد مي‌زدند تسليم شويد تسليم شويد؛ برخي از خانم‌ها هم که تازه‌وارد بودند باورشان شده و مي‌ترسيدند، اما آخر داستان مي‌ديدند از خودمان هستند، ازاين‌دست شوخي‌ها هم در آن اوضاع‌واحوال انجام مي‌داديم.*
+ دکتر چمران:سريع زخمي‌ها و شهداء را از اينجا دور کنيد. هلي‌کوپتر از زمين بلند شد. رگبار گلوله‌ها پروانه‌ هلي‌کوپتر با تپه‌ برخورد کرد و شکست. هلي‌کوپتر به زمين نشست..دقايقي بعد دوباره بلند شد. پره‌هاي آن با ديواره‌هاي تپه برخورد مي‌کرد. يک دفعه کابين متلاشي شد جسد فوزيه از کابين هلي‌کوپتر آويزان شد. پاهايش داخل بود و بدنش آويزان شده بود بيرون. روپوش سفيدش که سرخ شده بود در هوا تکان مي‌خورد.
*فوزيه شيردل : شغل پرستاري يعني دست و پنجه نرم کردن با همين محروميت ها و رسيدگي به محرومين....*
پاهايش اخل بود يعني چه؟ متوجه نشدم.
بعدی همه 14 نظر قبلی
@};- الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم@};-
باورش نمي شد که يک پيرزن آن هم با چادر مشکي آمده خط مقدم!رزمنده از او تشکر کرد و به "مادرمحمودي" گفت:مي شه براي ناهار همين جا بمونيد! ومثل مادرخودم سرسفره با من بنشينيد؟"مادر محمودي" جواب داد: بله پسرم. معلومه که مي مونم. آن قدر آتش هجمه دشمن سنگين بود که راننده ماشيني که مادر محمودي را آورده بود، التماس مي کرد که برگردد،اما او مي­گفت:«مگه خون من رنگين­تر از بچه هامه»
@};-
دراين لحظه بابا گفت:دخترم! به حرفشان گوش بده. سعي کردم که از جايم بلندشوم. وقتي داشتم قدم برمي داشتم انگار زمين زير پايم مثل اسفنج، نرم بود.آن دو سيد به من گفتند: دنبال ما بيا! دنبالشان راه افتادم! خيلي راه رفتيم. از شادي اين که داشتم براي اولين بار راه مي روم در پوستم نمي گنجيدم. همه چيز برايم تازگي داشت تا اين که به يک خانه زيبا رسيديم،
خانه اي که مثل يک کاخ بود، روشن و زيبا..، پر از پنجره هاي بزرگ و ديدني. پرسيدم: اين خانه کيست؟ چقدر زيباست؟دوسيد درجوابم گفتند:منيره! اين خانه مال توست! بگذاريد همين جا بمانم،اينجا خيلي خوب است!
ولي آنها گفتند: نه! منيره .تو بايد با ما به همان جاي اول برگردي.ازبابت اين خانه خيالت راحت باشد، اين خانه مال توست؛ حالا بيا برگرديم. قول مي دهيم، يک هفته ديگر، دوباره تو را به خانه ات برگردانيم..
@};-
اما... رفتم به زيرزمين تو بانک خون دنبال A+ميگشتم اما براي اين علي خوني پيدا نکردم طاقت نياوردم خودم را براي اهداي خون آماده کردم بعد از اهداء خون به علي سريع به اتاق عمل انتقالش دادم و عمل را با کمک دکترهدايتي شروع کردم نزديک صبح شده بود اما نگرانش بودم رفتم بيماران را ويزيت کردم تا علي به هوش بيايد، خداروشکر حالش خوب شده بود،
@};-
@};-
شهيد فوزيه شيردل ؛ شهيد شاخص سال 1393 اهل کرمانشاه و بهيار ي که شهادتش شهيد چمران را بسيار متأثر کرد .
قلمدون
@};-
ساعت دماسنج
مسیر عرشی
رتبه 93
3 برگزیده
557 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
مسیر عرشی عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top