شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
آقايمان ؛ اي امام خوبان آمده ايم بگوييم دوستتان داريم

پيام‌هاي اتاق

ساعت دماسنج

* هاتف *

+ *مرا از شرمساري ها رها کن/ زدست بي قراري ها رها کن/ بيا يک صبح آدينه دلم را/ از اين چشم انتظاري ها رها کن*
+ مولا عزيز ! روح تمام نوشته هام/ از بيکران عشق به چشمانتان سلام/ قلبم شبيه چشم شما صاف و روشن است/ در سايه سار لطف تو ايام هم به کام/ در يک بهار سبز در آغاز فصل ها/ غوغاي عطر توست نوازشگر مشام/ اين اشکها مال تو هستند بي دريغ/ دريا ز مهر توست که مانده علي الدوام/ من عاشقانه تشنه ديدار مي شوم/ بي هيچ بال، راهي پرواز،بي کلام/ من با خيال وصل تو قانع نمي شوم/ مولا شکوفه کن به تنِ خيس دستهام/

213060-

+ عصر يک جمعه دلگير،دلم گفت ،بگويم،بنويسم:که چرا عشق به انسان نرسيده ست و چرا آب به گلدان نرسيده ست ؟هنوزم که هنوز است غم عشق به پايان نرسيده ست؟ بگو حافظ دلخسته ز شيراز بيايد، بگويد بنويسد که چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده ست؟ چرا کلبه ي احزان به گلستان نرسيده است؟ عصر اين جمعه ي دلگير وجود تو کنار دل هر بيدل آشفته شود حس،تو کجايي گل نرگس؟؟

* هاتف *

+ گر چه عمري است که از ديده نهاني آقا!/ به خدا سبزترين مرد جهاني آقا!/ دلم از خاطره خوب به تنگ آمده است/ کاش اين بار خودت را برساني آقا!*
+ ..ز سينه ي ما جز غم عشقت اثري نيست/ ما را به جز از گريه نمودن هنري نيست/ آقا تو بيا اشک مرا وقف خودت کن/ انگار که در کل جهان چشم تري نيست/
+ *اين عشق آتشين ز دلم پاک نمي شود* مجنون به غير خانه ي ليلا نمي شود* بالاي تخت يوسف کنعان نوشته اند* هر يوسفي که يوسف زهرا نمي شود*/*

* هاتف *

+ دگر دعاي ظهورت به روي لبها نيست/ كسي به ياد شما اي عزيز زهرا نيست/ مني كه هيئتي ام كمتر از تو مي گويم/ ميان زندگي ما براي تو جا نيست/ خدا كند كه بيايي كه در غياب شما/ ميان نامه ما يك نشان تقوا نيست/ نشان كسب رضاي تو اي عزيز خدا/ به غير روضه گرفتن براي سقا نيست/ كسي كه سينه زن سينه شكسته نشد/ درون سينه او عطري از تولا نيست/
+ يوسف مصري نمي آيد به كنعان دلم/ بازسر را مي گذارد غم به دامان دلم/ بي حضورچتر دستانت ببين يعقوب وار/ مانده ام امشب دوباره زير باران دلم/ خوب مي داني زليخاي جنون با من چه كرد/ پاره شد در ماتم عصمت گريبان دلم/ نوح من ! خاصيت عشق است امواج بلند/ كشتي ات را بشكن و بنشين به طوفان دلم
+ ...فرمود اگر شيعيان ما به اندازه يک شئ که گم مي کنند به ياد ما بودند ظمور مي کرديم ...
+ 1- ««موضوع اول »»مي دانيم يکي از کارهايي که بايد انجام دهيم نشر اعتقاد به مهدويت است .در اين بخش دوستان کمک کنند و احاديثي را در مورد آقامون امام زمان (عجج)از معصومين به يادگار بگذارند . يا علي
الامام اباصالح المهدي قائم ال محمد(عج): انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عز و جل البلاء عن اهلي و شيعتي من اخرين وصي هستم و خداوند به واسطه من بلا را از پيروان و شيعيان من دورمي دارد. الغيبة طوسي:ص246
مهدي(عج):"به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حقّ عمّه ام حضرت زينب(س) قسم دهند که فرج را نزديک گرداند." شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 251
ممنونم محمد جواد
+ يابن الحسن! ترسم توبيايي و من آن روز نباشم...
+ چشم به راه سپيده.تو را( غايب )ناميده اند.چون( ظاهر) نيستي.نه اينکه( حاضر) نباشي. غيبت به معناي(حاضر نبودن)تهمت ناروايي است که به تو زده اند و آنان که بر اين پندارند فرق ميان(ظهور)و(حضور) را نميدانند.آمدنت که در انتظار آنيم به معناي(ظهور)است.نه(حضور) و دلشدگانت که هر صبح و شام تورا ميخوانند،ظهورت را از خدا ميطلبند نه (حضورت) را وقتي (ظاهر) ميشوي همه انگشت حيرت به دندان ميگزند
+ ابرار 313. قلمي خواهم ساخت از ني باغ بهشت، جوهر از شيشه ذات، کاغذ از صفحه دل، نور از شمع حيات، تا نويسم همه جا، نام زيباي تورا ( مــــــهـــــدي)
ساعت دماسنج
گروه ياران منتظر مهدي (عجج)
vertical_align_top