پيامهاي اتاق
+
*مرا از شرمساري ها رها کن/
زدست بي قراري ها رها کن/
بيا يک صبح آدينه دلم را/
از اين چشم انتظاري ها رها کن*
سفينة الزهراء
91/10/27
+
مولا عزيز ! روح تمام نوشته هام/
از بيکران عشق به چشمانتان سلام/
قلبم شبيه چشم شما صاف و روشن است/
در سايه سار لطف تو ايام هم به کام/
در يک بهار سبز در آغاز فصل ها/
غوغاي عطر توست نوازشگر مشام/
اين اشکها مال تو هستند بي دريغ/
دريا ز مهر توست که مانده علي الدوام/
من عاشقانه تشنه ديدار مي شوم/
بي هيچ بال، راهي پرواز،بي کلام/
من با خيال وصل تو قانع نمي شوم/
مولا شکوفه کن به تنِ خيس دستهام/
سكوت خيس
91/1/27
+
عصر يک جمعه دلگير،دلم گفت ،بگويم،بنويسم:که چرا عشق به انسان نرسيده ست و چرا آب به گلدان نرسيده ست ؟هنوزم که هنوز است غم عشق به پايان نرسيده ست؟ بگو حافظ دلخسته ز شيراز بيايد، بگويد بنويسد که چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده ست؟ چرا کلبه ي احزان به گلستان نرسيده است؟ عصر اين جمعه ي دلگير وجود تو کنار دل هر بيدل آشفته شود حس،تو کجايي گل نرگس؟؟
خاطره هاي مدرسه
90/9/18
+
گر چه عمري است که از ديده نهاني آقا!/
به خدا سبزترين مرد جهاني آقا!/
دلم از خاطره خوب به تنگ آمده است/
کاش اين بار خودت را برساني آقا!*
خاطره هاي مدرسه
90/9/18
+
..ز سينه ي ما جز غم عشقت اثري نيست/
ما را به جز از گريه نمودن هنري نيست/
آقا تو بيا اشک مرا وقف خودت کن/
انگار که در کل جهان چشم تري نيست/
خاطره هاي مدرسه
90/9/18
+
*اين عشق آتشين ز دلم پاک نمي شود*
مجنون به غير خانه ي ليلا نمي شود*
بالاي تخت يوسف کنعان نوشته اند*
هر يوسفي که يوسف زهرا نمي شود*/*
*خون شهدا*
90/4/30
+
دگر دعاي ظهورت به روي لبها نيست/
كسي به ياد شما اي عزيز زهرا نيست/
مني كه هيئتي ام كمتر از تو مي گويم/
ميان زندگي ما براي تو جا نيست/
خدا كند كه بيايي كه در غياب شما/
ميان نامه ما يك نشان تقوا نيست/
نشان كسب رضاي تو اي عزيز خدا/
به غير روضه گرفتن براي سقا نيست/
كسي كه سينه زن سينه شكسته نشد/
درون سينه او عطري از تولا نيست/
+
يوسف مصري نمي آيد به كنعان دلم/
بازسر را مي گذارد غم به دامان دلم/
بي حضورچتر دستانت ببين يعقوب وار/
مانده ام امشب دوباره زير باران دلم/
خوب مي داني زليخاي جنون با من چه كرد/
پاره شد در ماتم عصمت گريبان دلم/
نوح من ! خاصيت عشق است امواج بلند/
كشتي ات را بشكن و بنشين به طوفان دلم
+
...فرمود اگر شيعيان ما به اندازه يک شئ که گم مي کنند به ياد ما بودند ظمور مي کرديم ...
خاطره هاي مدرسه
90/4/10
+
1- ««موضوع اول »»مي دانيم يکي از کارهايي که بايد انجام دهيم نشر اعتقاد به مهدويت است .در اين بخش دوستان کمک کنند و احاديثي را در مورد آقامون امام زمان (عجج)از معصومين به يادگار بگذارند . يا علي
فاطمه بانو
90/4/7
الامام اباصالح المهدي قائم ال محمد(عج):
انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عز و جل البلاء عن اهلي و شيعتي
من اخرين وصي هستم و خداوند به واسطه من بلا را از پيروان و شيعيان من دورمي دارد.
الغيبة طوسي:ص246
مهدي(عج):"به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حقّ عمّه ام حضرت زينب(س) قسم دهند که فرج را نزديک گرداند."
شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 251
+
چشم به راه سپيده.تو را( غايب )ناميده اند.چون( ظاهر) نيستي.نه اينکه( حاضر) نباشي. غيبت به معناي(حاضر نبودن)تهمت ناروايي است که به تو زده اند و آنان که بر اين پندارند فرق ميان(ظهور)و(حضور) را نميدانند.آمدنت که در انتظار آنيم به معناي(ظهور)است.نه(حضور) و دلشدگانت که هر صبح و شام تورا ميخوانند،ظهورت را از خدا ميطلبند نه (حضورت) را وقتي (ظاهر) ميشوي همه انگشت حيرت به دندان ميگزند
فاطمه بانو
90/4/7
+
ابرار 313. قلمي خواهم ساخت از ني باغ بهشت، جوهر از شيشه ذات، کاغذ از صفحه دل، نور از شمع حيات، تا نويسم همه جا، نام زيباي تورا ( مــــــهـــــدي)
فاطمه بانو
90/4/7