پيام
+
[تلگرام]
قطعه اي کوتاه از داستان (عاشقانه اي ميان انقلاب) *نوشته شده در سال 1392*
صدايي بيرون زندان در آن سکوت زندان ساواک توجه آرتين را به خود جلب ميکند!
صداي آه و ناله است ! به نظر ميرسد مرد جواني است ! که مدام زير مشت و لگد است
! و صداي خشمگيني که هي ميگويد : بگوووو .... بگووو ... بگوووو جاويد شاه !
و به يکباره ميان درد و ناله صداي مرد جوان آمد که گفت : جاويد شاه !
از صداي مشت و لگد شلاق کم ميشود ! اين اولين باري است که آرتين در بين شکنجه هاي اين سلول مخوف صدايي را ميشنود که کم آورده است و از عقايد خود دست برداشته است و ميگويد جاويد شاه ! ولي آن جوان پس از مدتي فرياد ميزند !
جاويد شاه , شاه نجف خميني !
و دوباره صداي مشت و لگد ! لبخندي روي لب هاي آرتين نقش ميبندد ! اين بار براي آن جوان بلند ميشود و بر درب ميکوبد ! نزنينش لعنتي ها ! نزنينش ! نزنينش ...
@infinity14
هما بانو
97/2/13
رايحه ي انتظار
عاشق رمان هايي درمورد دفاع مقدس و اينجور چيزام ميخونم و اشک ميريزم وقتي ميخونم خودمو جاي راوي ميزارم که بيشتر درکشون کنم.... :(
*پوريا*
{a h=rayeheentezar96}مطهره خانم{/a} اين رو که من خودم نوشتم : ) ! و شخصيت ها خيالي هست
در انتظار آفتاب
يه قطعه از عاشقانه ش رو هم ميذاشتيد:) ...
.: ام فاطمه :.
خيلي قشنگه. آفرين. نقد هم بکنيم؟
رايحه ي انتظار
{a h=all4persian} پوريا {/a} بسيار بسيار زيباست :) آفرين به شما.... :)
*پوريا*
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} سعي کردم ولي قطعات عاشقانش قطعه قطعه در داستان بود
*پوريا*
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} ممنونم ،بله حتما : )
*پوريا*
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} لطف داريد
.: ام فاطمه :.
{a h=all4persian} پوريا {/a} از جاي خوبي شروع شده جاي خوبي هم تموم شده. حجم کامل و خوبي هم داره. چيزي از قلم نيفتاده و نقص نداره آفرين :) اگه جاي شما بودم بعضي حواشي غير ضروري را هم حذف ميکردم. البته اين در مرحله ويرايشه. بعد از اينکه هرچي خواستين نوشتين، بارها و بارها ويرايش کنين و هرچي ميشه نباشه حذف کنين
.: ام فاطمه :.
مثلا جمله اول واژه زندان و آرتين هيچ ضرورتي نداره چون زندان بودن اون فرد در ادامه داستان هويداست و اسمش هم چه فرقي ميکنه ارتين يا سيامک يا هر چيز ديگه اي باشه. روند داستان تغييري نمي کنه. در ان سکوت، صدايي از بيرون توجهش (توجهم) را به خود جلب ميکند. موفق باشيد :) @};-
*پوريا*
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} ممنونم از نقد هاي زيبا و قابل تامل تون
*پوريا*
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} فقط چند تا چيز که توضيح بدم ،اينم اينکه ميگين از جاي خوبي شروع شده و جاي خوبي هم تموم شده اين يک پاراگراف از يک داستان کوتاه هست،اينجا داستاني شکل نگرفته،در مورد نظر دومتون بله حق با شماست! در اين جمله و اين جاي داستان ميتونسته که نام آرتين نياد، و طوري که شما نوشتيد زيبا تر شده،بازم ممنون از لطفتون
.: ام فاطمه :.
{a h=all4persian} پوريا {/a} خواهش ميکنم. اولش نوشتين که :) متوجهام. يک بند کوتاه و جامع. من خيلي خوشم اومد. خيلي خوبه که يه بند اينقدر گويا باشه
*پوريا*
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} زنده باشيد،بازم ممنونم